۱۳۹۲ مهر ۱۱, پنجشنبه

چه میزان فضا برای "نرمش قهرمانانه" اوباما و روحانی وجود دارد ؟

روحانی,اوباما,گفت‌وگوی تلفنی
به نظر می‌رسد در مذاکرات بین‌المللی که هم‌اینک به طور کاملا غیرمنتظره‌ای بین ایران و آمریکا شکوفا شده‌، ایرانی‌ها در تولید فرمول‌های شفاهی که افکار عمومی را جذب می‌کنند، ظرفیت بیشتری داشته‌اند. 
زمانی که حسن روحانی، رئیس‌جمهور جدید ایران، اعلام کرد که این کشور آماده است تا با آنچه ایرانی‌ها شیطان بزرگ می‌نامند وارد مذاکره شود، همه نفس‌های خود را حبس کردیم تا بدانیم آیا آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران، از این تلاش‌ها استقبال خواهد کرد یا نه. 
آیت‌الله خامنه‌ای در 17 سپتامبر گفت: "بنده معتقد به همان چیزى هستم که سال‌ها پیش اسم‌گذارى شد نرمش قهرمانانه؛ نرمش در یک جاهایى بسیار لازم است، بسیار خوب است." 
روحانی که مسلح به نرمش قهرمانانه شده بود به سازمان ملل رفت تا این فرآیند را آغاز کند. وی و اوباما در عرصه عمومی رفتاری محتاطانه نشان دادند و از دست دادن با یکدیگر اجتناب ورزیدند. با این حال، طرفین توافق کردند که جان کری، وزیر خارجه آمریکا، و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران،‌ به صورت علنی و خصوصی با یکدیگر دیدار کرده و زمینه‌های مشترک را بررسی کنند. 
یکی از نتایج این امر پیشنهاد ایرانی‌ها به آمریکا برای تماس تلفنی اوباما با روحانی بود، و وی این کار را انجام داد. روحانی اعلام کرد که این تماس تلفنی نشان دهنده "تعامل سازنده" بود. اوباما بدون شک با این فرمول موافق بود. اما از تعامل سازنده تا مذاکرات موفقیت‌آمیز فاصله‌ای بسیار است و زمان نیز برای طی این مسیر زیاد نیست. سؤال پیش‌روی طرفین این است که تا چه حد می‌توانند در "تعامل سازنده" با یکدیگر "آسان‌گیر" بوده و در عین حال به "اصول اصلی‌شان پایبند بمانند." این امر ظاهرا نیازمند قهرمانی است. 
چنین به نظر می‌رسد که هم اوباما و هم حسن روحانی بنا به سه دلیل مشترک می‌خواهند که این مذاکرات موفقیت‌آمیز باشند.
 اول، آنها هر دو احساس می‌کنند که جنگ برای کشورشان فاجعه‌بار خواهد بود.
 دوم، آنها هر دو معتقدند که موفقیت در این مذاکرات می‌تواند جایگاه آنها را در عرصه سیاسی داخلی ارتقاء بسیاری دهد.
سوم، آنها هر دو به خوبی از محدودیت‌های قدرت‌ واقعی‌شان، چه شخصی و چه ملی، آگاهی دارند. شکست از نقطه‌نظر شخصی و ملی هر دو را بسیار تضعیف خواهد کرد. 
با این حال، هر دو با مخالفت‌های قابل ملاحظه (شاید باید بگویم سهمناکی) در داخل اردوگاه‌های‌شان مواجه هستند. هر دو طرف باید مخاطبین خود را قانع کند که در هر نوع توافقنامه نهایی بهترین نتیجه را اخذ کردند. از نقطه‌نظر کلی، دستیابی به راه‌حل برد برد در مناقشات بسیار نادر است و این مناقشه نیز مجادله‌ای بسیار دامنه‌دار و طولانی مدت بوده است، خصومتی بسیار زشت و نامطبوع. 
بنابراین باید کشف کنیم که چه میزان فضا برای "نرمش قهرمانانه" وجود دارد. جواب کوتاه این است که فضای زیادی وجود ندارد. ابتدا باید در نظر داشت که هر دو طرف بی‌اعتمادی عمیقی نسبت به هم دارند. از زمان توطئه موفقیت‌آمیز سازمان سیا برای سرنگون کردن محمد مصدق، نخست‌وزیر ایران در سال 1953، جنایتی که در نهایت توسط اوباما نیز بدان اذعان شده است، ایرانی‌ها می‌دانند که آمریکا در تلاش برای تغییر رژیم‌‌ها بوده است. آنها معتقدند که آمریکا هنوز این بازی را ادامه می‌دهد،‌حتی اگر اوباما می‌گوید که آمریکا چنین کاری را - دستکم دیگر - انجام نمی‌دهد. 
آمریکا اشغال سفارت خود در سال 1979 و حبس طولانی مدت کارمندان خود را بیاد دارد. علاوه بر این، آمریکا، علی‌رغم انکارهای مداوم مقامات ایرانی شامل شخص خود آیت‌آلله خامنه‌ای، بر این باور است که رژیم کنونی ایران به مدت طولانی سعی داشته تبدیل به یک قدرت هسته‌ای شود. 
بازها در هر دو کشور معتقدند که هیچ چیز تغییر نیافته است، و اینکه هیچ یک از اظهارات دیپلماتیک طرف مقابل نباید معتبر قلمداد شوند. بیایید با بهترین سناریوی ممکن شروع کنیم. بیایید فرض بگیریم که هم روحانی و هم اوباما در آنچه می‌گویند کاملا جدی هستند، اینکه بازها اشتباه می‌کنند و هر دو طرف با صدق نیت سعی دارند فرمولی تعبیه کنند که گواهی بر اشتباه بودن بازها خواهد بود. 
آنها برای اینکه ثابت کنند بازها اشتباه می‌کنند باید چه کاری انجام دهند؟ کاری بس زیاد. حداقل دستاورد مقبول برای ایرانی‌ها این است که آمریکا حق آنها مبنی بر برخورداری از انرژی هسته‌ای به مانند سایر کشورها را بر اساس قوانین بین‌المللی به رسمیت بشناسد،‌ یعنی حق غنی‌سازی اورانیوم. این امر الزاما بدین معنا نیست که ایران تسلیحات هسته‌ای تولید خواهد کرد. ایرانی‌ها اظهار می‌کنند که کشورهای بسیاری (برای مثال کره جنوبی و برزیل) حق غنی‌سازی در سطوحی را دارند که آمریکا (و البته اسرائیل) اصرار دارد باید ایران از آن محروم شود. از نقطه‌نظر ایرانی‌ها، این امر نه تنها نقض قوانین بین‌المللی بلکه توهینی به عزت آنها است.
کمترین دستاورد مورد انتظار برای آمریکا به نظر می رسد نوعی تضمین قابل اثبات از سوی ایران مبنی بر اینکه در حال ساخت سلاح هسته‌ای نیست، می باشد. برای چندین سال (برای همیشه؟) آمریکا می‌گفت چنین تعهدی به هیچ وجه واضح نیست. یکی از مسائل در اینجا این است که بررسی اجرای چنین تعهدی چندان آسان نیست.
گفتگوهادرباره آینده سیاسی سوریه، که به ژنو 2 شهرت یافته است، شاید کلید احتمال دستیابی به توافق بین آمریکا و ایران باشد. روسیه، که نقش اول را در لغو حمله آمریکا به سوریه ایفا کرد، در حال چانه زنی برای افزودن نام ایران در فهرست شرکت کنندگان در این کنفرانس است. موفقیت آنها در متقاعد کردن آمریکا و کشورهای اروپایی در این موضوع حساس اهمیت دارد، و به نحوی ایرانی ها را مطمئن می کند که به عنوان بازیگر و تصمیم‌گیر در مسائل منطقه‌ای  جدی گرفته شده‌اند.
اما  کنفرانس ژنو 2 ممکن است هرگز تشکیل نشود، با ایران و یا بدون ایران. در حال حاضر، به اصطلاح شورشیان سوری در حال مقاومت هستند، و اگر مسائلی پیش آید، معلوم نیست آیا آنها واقعا قادر به مدیریت نیروهای اصلی که در درون سوریه می جنگند هستند یا خیر.
ایران و آمریکا منافع مشترک مهمی در منطقه دارند- درموضوعات مربوط به افغانستان عراق و همچنین نگرانی‌های مربوط به سوریه و فلسطین. اما تایید ملموس این نظر بدان معنا نیست که این تحلیل به واقعیت خواهد پیوست. در واقع فرصت‌ها و شانس‌ها ضعیف هستند. اما چند هفته قبل نیز باید همین نظر را درباره تحولات سوریه می‌گفتم. پس همچنان احتمال شگفتی وجود دارد.
حمیدرضا ذاکری 

۱۳۹۲ مهر ۶, شنبه

برنامه ملاقات روحانی و اوباما در سال 2014




حسن روحانی نشان داد که کاملا با احمدی نژاد متفاوت است. رئیس جمهور ایران در چندین سال گذشته در مراسم آغازین مجمع عمومی سازمان ملل جلسه صبحانه ای را با گروه کوچکی از روزنامه نگاران برگزار کرده است. این رخداد در سالهای اخیر به برنامه ای روتین و افسرده کننده تبدیل شده بود. احمدی نژاد با آن کت و شلوار مخصوص خودش می آمد و درباره خطر هژمونی امریکا صحبت می کرد، به نفی هلوکاست می پرداخت و مدعوین را به سخره می گرفت. (پایان دوران تصدی وی با یک تغییر همراه بود؛ کت و شلوار بهتری پوشید.)
روحانی درست برعکس وی، سر موقع آمد، لباس روحانی موقری و آراسته ای به تن داشت و درباره همه موارد مورد بحث هوشمندانه و با دقت سخن گفت. تنها نطق وی علیه "ایران هراسی" بود؛ او از رسانه ها درخواست کرد که به ایران سفر کنند و تصویری واقعی از این کشور به دنیا ارائه دهند.
" مسئله هسته ای می تواند در مدت زمان کوتاهی حل شود. جهان به دنبال این است که مطمئن شود برنامه هسته ای ما صلح آمیز است و ما می خواهیم به آنها کمک کنیم که این اعتماد را به دست آورند." روحانی با گفتن این جمله نشان داد تا چه میزان درباره مسئله ای که ثابت شده دشوار است خوشبین می باشد. تحریم های اقتصادی علیه ایران خسارات زیادی را به بار اورده است. روحانی با قاطعیت درباره عوارض آن برای مردم معمولی و کمبود غذا و دارو صحبت کرد. وی گفت ایالات متحده و ایران هر دو دچار سوءتفاهماتی شده اند اما تاکید کرد که این مربوط به گذشته است. وی درباره روابط بهتر خوشبین بود.
من به این نتیجه رسیدم که قبول کنم روحانی یک پراگماتیست [مصلحت گرا] است. ("اعتدال گرا" تنها یک واژه گمراه کننده برای رئیس یک نظام دینی است.) وی می خواهد به انزوای کشورش پایان دهد اما هنوز مشخص نیست که آیا وی این قدرت را دارد که به نمایندگی از دولت خود دست به کار شود. آنچه که روز سه شنبه اتفاق افتاد را به یاد بیاورید؛ زمانی که ایرانی ها پیشنهاد کاخ سفید برای یک جلسه مختصر با اوباما را رد کردند. روحانی گفت که وی با "اصل" دست دادن مخالفتی ندارد اما گفت که این مسئله "موضوعی حساس" بود و اینکه این اولین جلسه این چنینی ظرف 35 سال گذشته بود است بنابراین اقدامات لازم باید با آمادگی مناسب صورت بگیرد. باید پرسید: اگر روحانی این اختیار را ندارد که با اوباما دست بدهد، آیا این اجازه را دارد که برای یک معامله هسته ای مذاکره کند؟
دولت تهران روی دیگری نیز دارد که همان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که نفوذ سیاسی آنها در طول دهه گذشته افزایش پیدا کرده است. آنها در همه مسائل سیاست خارجی رویکردی تهاجمی دارند. شاید دلگرم کننده ترین خبر از ایران در دو هفته گذشته این بود که آیت الله خامنه ای رهبر این کشور برای نیروهای سپاه سخنرانی کرد و گفت که نقش آنها در دفاع ملی است نه در سیاست.
تردیدهای ایالات متحده درباره قدرت روحانی تنها با گذر زمان و با اقدامات ایرانی ها برطرف می شود. اما احتمالا ایران ها نیز درباره قدرت اوباما ابهاماتی دارند. با این همه به نظر می رسد که رئیس جمهور جدید ایران آماده است که در ازای کاهش تحریم هایی که اقتصاد کشورش را فلج کرده است برای دستیابی به توافق هسته ای همکاری نماید. اما آیا اوباما می تواند تحریم ها را کاهش دهد؟
ایران تحریم ها چند لایه ای را علیه خود می بیند. برخی از آنها بر پایه قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل هستند، برخی بر اساس تصمیم اتحادیه اروپا، تعدادی را کنگره تصویب کرده و دستور اجرایی شدن مابقی را هم رئیس جمهور ایالات متحده صادر کرده است. اوباما تنها می تواند دسته آخر را لغو کند که در قیاس با بقیه سنگینی کمتری دارد. طاقت فرساترین تحریم ها با تصویب کنگره به اجرا درآمده است و از قضا لغو آنها از همه دشوارتر است.
در تئوری این امکان وجود دارد که فرایند نسبی را سامان داد که به اقدامات مشخص از سوی ایران، بررسی های قابل استناد از سوی بازرسان و سپس کاهش متقابل تحریم های از سوی ایالات متحده نیاز دارد. اما این موضوع نیاز به این دارد که کنگره رفتار منطقی از خود نشان دهد که در حال حاضر یک رویا است.  سناریوی محتمل این است که هرگونه توافقی با ایران بدون توجه به محتوای آن، فورا از سوی جمهوری خواهان به عنوان خیانت محکوم می شود. مارکو روبیو تا به حال 10 سناتور را جمع کرده است که اصرار دارند تا زمانی که ایران اکثر برنامه های هسته ای صلح آمیز خود را کنار نگذاشته و تبدیل به لیبرال دموکراسی نشده هیچ کدام از تحریم های نمی تواند لغو شود.
دولت اوباما درباره روی دیگر دولت امریکا آگاه است. اکثر لفاظی هایی که از سوی دولت درباره ایران می شود به نظر می رسد برای این طراحی شده است که این کشور را از نرم شدن منصرف کند. واقعیت این است که مشخص نیست ایران بتواند به توافق هسته ای پاسخ مثبت دهد و به همان اندازه نیز مشخص نیست که ایالات متحده بتواند. احتمالا اوباما و روحانی هر کدام به طرف مقابل می نگرند و به یک چیز فکر می کنند: او می تواند این کار را انجام دهد؟ از قرار معلوم نتیجه این حدس ها در ملاقات پیش روی دو رئیس جمهور در سال 2014 مشخص خواهد شد که علل حساب برنامه ریزی شده است 

آشتی ایران و آمریکا سهم تمام ایرانیان است مخصوصا اپوزیسیون ، میدان را خالی نکنید

34 سال تلاش و مبارزه مردم ایران در درون و بیرون کشور و تجربه های تلخ و شیرین مبارزات و شهدای جنگ ایران و عراق، شهدای مبارزات مسلحانه گروههای سیاسی ، شهدای اعمال تروریستی رژیم بوسیله لابی تندروها در بدنه جمهوری اسلامی ، تلاش شبانه روزی اپوزیسیون داخل و خارج کشور اعم از تمامی گروههای سیاسی بدون در نظر گرفتن مرام و مسلک، و بالاخره افشاگریها و فشارهای وارده گروهها و تشکلهای سیاسی درون و بیرون کشور بر دولتهای آمریکا و اروپا باعث تن دادن جمهوری اسلامی به طی نمودن مسیر نسبی منطقی  شده و نباید گذاشته عده و گروهی خاص این پیروزی را بر کام عده ای دیگر تلخ و پیروزی را مال خود کنند، نباید عرصه را ترک کرد و باید از فرصت پیش آمده بصورت دیپلماتیک و منطقی توام با اعمال چاشنی دموکراسی گفتگوهای پیش رو را به مسیر احقاق حق تمامی گروههای سیاسی و مذهبی در ایران تبدیل نمود و تلاش در این مسیر بدون افکار مزدورانه و با درک و منطق و اصول اجتماعی و سیاسی و با فشار مداوم بر مسیر گفتگوها باعث خلع سلاح شدن تندروها در تمامی گروههای سیاسی را ایجاد نمود تا در نهایت دموکراسی در ایران محقق گردد و نباید منتظر منجی با بمب های نظامی بود چونکه آینده منطقه مخصوصا ایران دیگر دستخوش جنگ نخواهد شد و حرف اول و آخر را باید پای صندوق های رای به خانه دموکراسی در ایران هدایت نمود.
پنج شنبه 27 سپتامبر 2013 سرآغاز رابطه رسمی جمهوری اسلامی ایران و آمریکا می باشد ، این رابطه در 34 سال گذشته بدلیل فشار گروههای تندرو در آمریکا و همچنین ایران به بهانه های واهی و مختلف و چسباندن اتکیت های ناهمگون به هر اراده ای که خواهان برقراری این رابطه بوده  تا کنون نگذاشته بود این اراده های مردمی به واقعیت نزدیک شوند ، ولی پس از انتخابات 1388 و پایداری میرحسین موسوی و مهدی کروبی بر اصل خیانت و تقلب و چپاول ایران بوسیله احمدی نژاد و طرفدارانش به کشور و مردم ایران و نابودی ایران و ایرانی ، در نهایت باعث گردید در 24 خرداد 1392 انتخابات پر فراز و نشیبی در ایران رقم بخورد که آینده ایران و ایرانیان را مردم هوشیار در صحنه با کمی بیشتر از 19 میلیون رای تغییر دادند و این انتخابات را می توان با انتخابات 12 اسفند 1357 و رای آری به جمهوری اسلامی مقایسه نمود که باعث تغییرات کلی در سطح نظام و جامعه ایرانی گردید  ، در آنطرف میدان دولت حاکم دموکرات آمریکا که با مشکلات مالی و اقتصادی و اجتماعی عدیده ای روبرو می باشد بسیار هوشیارانه مترسد موقعیتی برای فرار از زیر بار حملات تندروها در لابی های آمریکائی و اسرائیلی بود تا بتواند در خاورمیانه به موازنه قدرت و سیاست راهبردی خود دست پیدا کند و با استفاده از این موقعیت و تغییرات پیش آمده و گفتار منطقی در ایران و روی کار آمدن حسن روحانی با ابتکار و پیش دستی و نامه نگاری مستقیم خطاب به آیت الله خامنه ای و حسن روحانی توانست ارتباطات اولیه مثبتی را برقرار کند و همچنین این دیگاه اوباما و جان کری توانست به آیت الله خامنه ای اطمینان دهد که آنها بفکر تقلب و یا فریب نیستند و خواستار حفظ موازنه و شکل دهی ساختار جدید قدرتی در خاورمیانه با شرکت ایران را خواستارند و در همین راستا تندروها در آمریکا و اسرائیل با همکاری ترکیه سعی کردند با ترفند حمله شیمیائی بشار اسد به مخالفان که قطعا یک ترفند اطلاعاتی بود اوضاع منطقه را به سوی اهداف خود متمایل سازند و ارتش آمریکا را وارد یک جنگ ناخواسته دیگر نمایند که این موضوع می توانست در حقیقت تمامی سناریوهای پیش روی دولت اوباما و حسن روحانی را با چالشی بزرگ روبرو سازد و منطقه خاورمیانه را برای حداقل 20 سال دیگر از صلح و آرامش دور سازد ، البته با نگاهی به حاصل سود این وضعیت جنگی و عدم آرامش برای کشورهای منطقه به سهولت می توان دریافت که کدام کشورها در این امر و آشوب سازی سهیم بوده اند که از مجار این گفتگوی فعلی ما خارج است و در آینده به آن خواهیم پرداخت .
در نهایت بنده بعنوان کسی که سالیان سال با جمهوری اسلامی مخالفت کرده ام و بر علیه این رژیم خنجر از رو بسته ام اتفاقات اخیر را با نگرش و حس میهن پرستی و خارج از چهارچوب حزبی و بدور از عقده گشائی دنبال می کنم و دورنمای اتفاقات و رویدادهای اخیر را آینده ای بسیار روشن می بینم که این حرکات و مسیری که حسن روحانی و آیت الله خامنه ای بدان تن داده اند  نتیجه مبارزات و پایداری ها و مبارزات 34 ساله تمامی ایرانیان است اعم از اپوزیسیون درون و اپوزیسیون خارجی و تمامی تشکلات سیاسی که سران جمهوری اسلامی را مجبور به اقدامی عقلانی نمود و این مسیر فعلی با نگاه از هر زاویه ای  مسیری خواهد بود که هم در کوتاه مدت و هم در راز مدت سود بسیار سرشاری را چه در آزادی های اجتماعی و چه در بهبود اقتصادی و بالا رفتن سطح زندگی مردم ایران رقم خواهد زد و بهتر است تمامی ایرانیان در درون و بیرون از کشور این اتفاقات را به فال نیک گرفته و خود را در آن سهیم بدانند و با این همدلی و مشارکت در این مسیر جدید ایجاد و احیای دموکراسی در ایران فعلا  گذشته تلخ و زجرها را موقتا کنار بگذارند و سعی کنند خواسته های برحق خود را در چهارچوب گفتگوهای اوباما و حسن روحانی به هر شکل ممکن قرار دهند و نگذارند این موقعیت طلائی که رهبر مذهبی ایران را به مسیر نرمش قهرمانانه سوق داد بوسیله تندروها در ایران و آمریکا به بیراهه رانده شود .
نوشته شده توسط ذاکری