۱۳۹۲ بهمن ۴, جمعه

ایران CIA و هزینه های میلیاردی جاسوسی برشانه کاخ سفید


در تاریخ روابط سیاسی امنیتی و اقتصادی شصت سال گذشته ایران و آمریکا به کمترین نقاط تنشی که می توانیم اشاره کنیم چند سال آخر حکومت محمدرضا شاه پهلوی و پنج ماه حکومت حسن روحانی می باشد و بقیه 56 سال روابط این دو کشور در تمامی زمانها دستخوش حوادثی بوده که اکثرا بوسیله امپراتوریهای  روسیه و بریتانیا برای این دو کشور رقم زده شده و تا زمانیکه بریتانیا و روسیه از هر دو سو سودی نداشته باشند این روابط انسجام خاصی پیدا نخواهد نمود .
با نگاهی به تاریخ شصت ساله ایران و آمریکا در بخش امنیتی و جاسوسی این رابطه را جهت روشنی اذهان عمومی بررسی می کنیم 

در تابستان 1953، جیمز لاکریج با یک راکت تنیس و گذرنامه ای جعلی و مقادیر هنگفتی پول نقد از مرز ایران عبور کرد و به کشور وارد شد. راکت تنیس او بخشی از پوشش اش بود: او وقتی به ایران وارد شد، ساعت ها در زمین تنیس سفارت ترکیه تنیس بازی کرد که آسان ترین دسترسی را به ماموران جاسوسی انگلیسی داشت که می توانستند درها را در تهران باز کنند. گذرنامه جعلی به او امکان داد که خود را در پوشش وینستون چرچیل، نخست وزیر وقت بریتانیا معرفی کند، هر چند که لاکریج در واقع کرمیت روزولت، مامور سیا بود. پول نقد همراه او نیز برای تامین بودجه عملیات TPAJAX، سیا بود که دوایت آیزنهاور،رئیس جمهور آمریکا برای حفظ محمد رضا پهلوی آن را تخصیص داده بود.
محمد رضا پهلوی پیش تر با روزولت ملاقات کرده بود و نام واقعی او را می دانست. هرچند که در واقع هیچ تضمینی وجود نداشت که شاه بتواند تاج پادشاهی خود را که به شدت از سوی محمد مصدق، نخست وزیر ملی گرا در معرض تهدید بود، حفظ کند. روزولت به شاه گفت که او از حمایت بی قید و شرط لندن و واشینگتن برخوردار است. او درست می گفت. کودتای تحت حمایت آمریکا که به برکناری مصدق در سال 1953 منجر شد، سایه ای طولانی بر روابط ایران – آمریکا انداخت و از آن پس تخم بی اعتمادی در در منطقه کاشته شد.
افشای ارتباط رابرت لوینسون با سیا – مامور سیا که در ایران ناپدید شده است- برخی فاکتورهای پرونده روزولت را در ذهن تداعی می کند. لوینسون پس از سفر به جزیره کیش در سال 2007، ناپدید شد. گزارش ها حاکی از آن است که سیا او را برای جمع آوری اطلاعات در مورد برنامه های هسته ای ایران مامور کرده بود. اکنون با گذشت 7 سال، لویسنون بیش از هر شهروند آمریکایی دیگری در اسارت بوده است. حتی بیشتر از تری اندرسون، خبرنگار آسوشیتدپرس که بیش از شش سال توسط حزب الله گروگان گرفته شده بود.
ایران نیز باید به سهم خود بنا به دلایل مشابه، معامله هسته ای را بخواهد. این یک اشتباه است که تصور شود دسترسی سپاه قدس ایران کمتر از سیا است. گفته می شود که در سال 1980، دیوید تئودور بلفید، شهروند آمریکایی، از طرف  ایران، یونیفورم مامور پست به تن کرد و در مریلند ، علی اکبر طباطبایی که از حامیان شاه بود را مقابل در خانه اش، هدف قرار داد. او پیش از اینکه طباطبایی را هدف بگیرد، به دین اسلام گروید و نام خود را به داوود صلاح الدین تغییر داده بود و همواره اصرار داشت که با دست خودش کرمیت روزولت را از بین ببرد. چنین اقدامات جاسوسی و سوء قصد ها ، جزئی از بازی بین المللی تعقیب و گریز است. اما یک راه بهتر نیز وجود دارد و آن دستیابی به توافقی جامع و بادوام است که به ایرانیان اجازه غنی سازی می دهد.  پرونده لویسنون تصویر آینده ای است که در صورت دست نیافتن آمریکا به توافقنامه ای دائمی و قابل اجرا با ایران بر سر برنامه های هسته ای اش، به حقیقت تبدیل می شود. واشینگتن می تواند 60 سال دیگر را نیز مانند 60 سال گذشته، برای بیرون کشیدن اطلاعات از ایران بهای گزافی بپردازد. یا اینکه می تواند مذاکره کند تا به پشت درهای اراک و نظنز برسد.

با نگاهی به توافق هسته ای اخیر ایران و غرب که غنی سازی اورانیوم را به 5 درصد محدود می کند، این پرسش مطرح می شود که آیا یک فریبکاری بزرگ امکانپذیر خواهد بود؟ در دنیای امروز که تقریبا همه چیز تحت نظارت قرار دارد، بعید به نظر می رسد که کشوری که با نظارت های بین المللی بر برنامه های هسته ای اش موافقت کرده، بتواند به طور محرمانه زیر ساخت لازم برای تولید سلاح هسته ای را فراهم کند و بدون به صدا درآمدن زنگ خطر آژانس های جاسوسی، یک سلاح هسته ای تولید کند. با این حال هنوز منتقدان بر این نکته تاکید می کنند که ایران برای هسته ای شدن تنها به چند ماه زمان نیاز دارد.
باتوجه به سطح نظارتی که ایران به موجب توافق ژنو با آن موافقت کرده است، این منتقدان برخی واقعیت های بنیادین در مورد غنی سازی را فراموش کرده اند. در حال حاضر آژانس بین المللی انرژی اتمی اینگونه برآورد می کند که حدود دو ماه زمان لازم است تا ایران بتواند موادی را برای ساخت سلاح هسته ای، تولید کند. این مدت زمان بسیار طولانی تر از زمان چند ساعته است که طی آن آمریکا و متحدان اش می توانند به تاسیسات هسته ای ایران حمله کنند. بنابراین، زمانی که برنامه های غنی سازی ایران به موجب یک توافق جامع و بادوام به طور دایم و قابل تایید محدود به 5 درصد باشد و بازرسان بین المللی نیز بر این روند نظارت کنند، جهان می تواند خیال  آسوده ای داشته باشد.
بهترین راه برای دستیابی به چنین هدفی، نه تهدید به تحریم های اقتصادی بیشتر، بلکه به عقب بازگرداندن تدریجی تحریم ها و صدور مجوز غنی سازی داخلی محدود برای ایران است. در چنین توافقی، غرب می تواند حق غنی سازی ایران را به گروگان آژانس درآورد ، به این معنی که ذخایر اورانیوم غنی شده برای همیشه به خارج از کشور منتقل شود و پس از تبدیل به سوخت به ایران بازگردد.
توافق هسته ای که ماه نوامبر در ژنو امضاء شد هنوز تردید هایی را در مورد آینده عملیات غنی سازی ایران باقی گذاشته است. سطح، بازه، ظرفیت و مکان غنی سازی اورانیوم همچنان زیر علامت سئوال است. بخش مهمی از این طرح به مجاب کردن ایران برای ارایه مجوز به آژانس بین المللی انرژی اتمی مربوط می شود تا کنترل روند سوخت رسانی مجدد را بر عهده بگیرد. فرانسه، که یکی از بزرگترین برنامه های هسته ای غیر نظامی ایران را دارد و روسیه که شریک هسته ای ایران به شمار می رود، گزینه های خوبی هستند که می توانند اورانیوم غنی شده ایران را تحویل بگیرند و سوخت به ایران بازگردانند. برآوردها حاکی از این است که ایران هم اکنون 600 پوند اورانیوم غنی شده 20 درصدی دارد و طبق توافق مقدماتی قرار است این ذخیر کاهش پیدا کند. البته جزئیات آن مشخص نیست. البته این ذخیره هنوز بخش کوچکی از 15 هزار پوند اورانیوم غنی شده 5 درصدی ایران است که یک ریسک امنیتی محسوب می شود. این ذخیره برای چهار ماه سوخت رسانی به راکتور بوشهر کفایت می کند. اما از آنجایی که ایران قصد دارد 20 راکتور دیگر نیز در آینده بسازد، بیش از آنچه هم اکنون در اختیار دارد، به اورانیوم نیاز خواهد داشت.البته پذیرش این سطح از غنی سازی از سوی ایالات متحده و شرکایش دشوار خواهد بود. جان کری، وزیر خارجه آمریکا هنوز هم از تایید کلامی حق غنی سازی برای ایران پرهیز می کند. چنین اقدامی به منزله تضعیف قوانین بین الملل است، زیرا ایران هم قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل را نقض کرده و هم مصوبه های امنیتی آژانس بین المللی انرژی اتمی را، چرا که  ایران در گذشته به بازرسان بین المللی اجازه بازرسی از تاسیسات هسته ای اش را نداده است.
توافقی که به ایران اجازه دهد غنی سازی اورانیوم داخلی داشته باشد و در مقابل این ذخیره تحت کنترل آژانس بین المللی انرژی باشد و هیچ سوخت رسانی به راکتورها بدون مجوز آژانس انجام نشود، یک سرعت گیر دیگر در راه برنامه های غنی سازی ایران خواهد بود.
به بیان دیگر اجازه غنی سازی داخلی به ایران در مقابل کنترل روند سوخت رسانی مجدد از سوی آژانس،هم یک حفظ وجهه برای ایران ایجاد می شود و هم جامعه بین المللی به نظارت بیشتری بر برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی دست می یابد. چنین توافقی می تواند حسن نیت ایجاد کند و فضای بیشتری برای مذاکرات به منظور دستیابی به توافق جامع فراهم کند.
در غیر این صورت، آمریکا می تواند به سوی اعمال تحریم های مضاعف علیه ایران پیش برود یا از ایران بخواهد بدون دریافت هیچ امتیازی غنی سازی اورانیوم را متوقف کند. این رویکرد تنها شانس حصول توافق نهایی و بادوام را کاهش می دهد. رویکرد کنونی کنگره در مورد توقف تمامی برنامه های غنی سازی در ایران با واقعیت فاصله زیادی دارد. آمریکا و متحدان اش باید از فرصت به دست آمده از طریق مذاکرات استفاده کنند تا پرده های اطراف برنامه های هسته ای ایران را پایین بکشند .
در فضای تنفسی که بین صحنه نمایش 60 ساله بازی ایران و آمریکا پدید آمده، واشینگتن اکنون می تواند از فرصت ایجاد شده برای رقم زدن پایانی بهتر استفاده کند. پیشرفت اخیر، یک پیروزی تاریخی برای دیپلماسی است. سپاه می گوید توانسته از طریق حزب الله، سنگ های فلسطینی ها را به موشک تبدیل کند. توافق با ایران می تواند تضمین کند که این موشک ها هیچگاه به کلاهک هسته ای مجهز نمی شوند.


۱۳۹۲ بهمن ۳, پنجشنبه

قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس با توافق پشت پرده ایران- آمریکا - روسیه و اتحادیه اروپا مامور نابودی القاعده می شود


 اولین اشتباه آمریکا در تجهیز ارتشی پارتیزانی بنام القاعده در افغانستان بر علیه روسیه بود که در نهایت این خدمات سازمان اطلاعات آمریکا سی آی ا  منجرب به رخ دادن حادثه 11 سپتامبر 2001 گردید و متعاقبا دومین اشتباه آمریکا سرودن مارش پیروزی زودرس و پشت کردن به عقبه القاعده در پاکستان و چچن و کشورهای عربی بود که این اشتباه فاحش باعث رشد قارچ گونه القاعده ی جدید و بسیار خطرناکتر از القاعده اسامه بن لادن گردید،  تا اینکه القاعده  جدید توانست با کمک سیستماتیک قطر ، عربستان و ترکیه دوباره جان تازه ای بگیرد ولی طراحان و برنامه ریزان این گردهم آئی القاعده در سوریه { عربستان، قطر و ترکیه } فارغ از این بودند که این فراخوان و کمک دلسوزانه و ماهرانه و طراحی شده برنامه ای نیست غیر از طرح نابود نمودن القاعده در تمامی ابعاد بوسیله  روسیه - آمریکا و ایران که در پشت پرده طراح اصلی آن قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس خوابیده و اصلا خیرخواهانه نبوده  بلکه یک نقشه تمام عیار برای جمع نمودن عناصر موثر و جنگجویان وابسته به القاعده از سراسر دنیا در دره مرگی بنام سوریه  و الحق این نقشه بی عیب و بسیار ماهرانه طراحی و به اجرا در آمد تا جائیکه متحدین آمریکا { عربستان ، قطر ، ترکیه هم از وجود این  نقشه و طرح های پشت این سناریو با خبر نبودند و به زیبائی تمام فریب داده شدند و نقش خود  را بنحو احسن انجام دادند تا جائیکه با آمار رسمی ایران و روسیه و آمریکا امروز در خاک سوریه بیش از 130 هزار جنگجوی مجهز القاعده حضور دارند و این افراد از اقصی نقاط دنیا به سوریه بدون هیچگونه ممانعتی وارد شده اند چون ضمانت بندر بن سلطان و سازمان اطلاعات ترکیه را داشته اند بی آنکه بدانند خود این دو سازمان اطلاعات ترکیه و عربستان هم خود  در دام این ظرح . جزئی از اجزاء و پازل بازی هستند نه محور بازی .
 در هر حال در حالت فعلی که پازل تکمیل شده نیاز به تکمیل سناریو و ورود بازیگردان اصلی به میدان بازی تحت شرایط خاصی می باشد و این بازیگردان و تمام کنند کسی نیست غیر از سرلشگر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران که در اصل طراح اصلی این مهم از روز نخست می باشد و  او تنها کسی است که توان آن را باستناد آمار سازمانهای اطلاعاتی غربی دارد که بوسیله نیروهای تحت امرش در سوریه ، لبنان ، عراق ، ترکیه و ایران قضیه القاعده را که بزرگترین کابوس روز و شب آمریکائیها و اسرائیلی ها شده برای همیشه برچیند و این همان کابوس معروفی اسرائیلیان است که باعث کودتا در مصر و برچیده شدن حکومت محمد مرسی سلف ناخلف وابسته به القاعده است که در ذهن بیمار خود حکومت مطلقه القاعده را در کرانه باختری در ذهن خود می پروراند غافل از آنکه بداند  طراحان و بازیگردانان حرفه ای منطقه ای همچون قاسم سلیمانی و نیروی قدس سپاه پاسداران با دلارهای نا محدود نفتی تمامی شریانهای حیاتی تغذیه مالی القاعده را که ترانزیت و قاچاق مواد مخدر و تمامی نقل و انتقالات مالی می باشد را از قلب افغانستان و عراق تا قلب اروپا در کنترل خود دارند و جنگ و مبارزه با القاعده بیش از سه سال است بر گرده نیروی قدس سپاه پاسداران نهاده شده و این توافق فیمابین شخص قاسم سلیمانی و فرمانده هان پنتاگون و سازمان سیا مستقیم در خفاء بدست آمده.
چرا ؟ چون  امریکا اگر بخواهد خود نیروهای داعش و جبهه النصره را از سوریه اخراج کند، باید درگیر جنگ شود. حداقل به این نیاز دارد که حملات متوالی ای را از طریق هواپیماهای بدون سرنشین خود در خاک سوریه انجام دهد. تجربه نشان می دهد که استفاده از این روش ها برای اخراج تندروها کفایت نمی کنند. برخی از این حملات منجر به کشته شدن افرادی در میان شهروندان بی گناه می شود. برای همین لازم است که امریکا نیروهای زمینی خود را پیاده کند. شاید این کار نیاز به یک دخالت طولانی مدت داشته باشد که هزینه های انسانی و مالی بسیاری را متوجه امریکا کند و در عین حال احتمال دارد انعطافی محلی با القاعده به وجود آورد. امریکا نه آمادگی چنین رویارویی را دارد و نه تمایلی به انجام آن از خود نشان می دهد. در عین حال به مصلحت امریکا هم نیست که القاعده را در سوریه رها کند که در این کشور ریشه بگیرد. همچنین به مصلحت اسرائیل هم نیست که چنین اجازه ای به القاعده بدهد. اسرائیل هم نمی تواند این کار را انجام دهد و البته رغبتی به انجام آن ندارد. ریشه دواندن القاعده در سرزمین سوریه تهدیدی برای لبنان، اردن، عراق، ترکیه و کل منطقه محسوب می شود.حتی روسیه ای که می خواهد القاعده و برادران آن را له کند نیز نمی تواند نیرو ارسال کند و به طرفی مستقیم در این نوع از جنگ تبدیل شود.
بنابر این تنها کشوی که می تواند چنین مسئولیتی را بپذیرد، ایران است. به دلایل بسیار ایران توانایی انجام این مسئولیت و به سرانجام رساندن آن را دارد. ایران نمی تواند سرمایه گذاری های طول و درازی که در سوریه انجام داده است را به این سادگی ها رها کند. بدون سوریه از وزنه منطقه ای ایران کاسته می شود و حزب الله تنها به یک بازیگر محلی تنزل می یابد. ایران این مسئولیت را از طریق ارتش سوریه و همچنین «نیروهای واکنش سریعی» که در لبنان و عراق دارد، می تواند بر عهده بگیرد. هیچ گاه نشنیدیم که در محله های حزب الله تظاهراتی اعتراضی در پی تشییع اجساد نیروهای این حزب که در اراضی سوریه کشته شده اند، انجام شده باشد. همین مساله درباره عراق نیز صادق است. ایران از افغانستان تا لبنان ریشه و نفوذ دارد. توانایی های ایران آن قدر بالا است که می تواند بعد از عقب نشینی نیروهای امریکایی از افغانستان هر گونه بازگشت طالبان به قدرت را با چالش جدی مواجه کند و این همان جایگزینی می باشد که آمریکا در طول دو دهه بدنبال آن میگردد یعنی سپردن امنین خاورمیانه بدست ام بازیگری که خواهان بازیگردانی است یعنی ایران و بمراتب خطر این بازیگردان از تندروهای القاعده کمتر می باشد در تمامی ابعاد .
شاید ایران با القاعده مدتی را سپری کرد و در سال های گذشته در جاهایی با آن مدارا کرد و شاید همین شیوه را در سوریه نیز دنبال کرد، اما بحران سوریه همه محاسبات را تغییر داد. به عملیات انتحاری ای که سفارت ایران در بیروت را هدف قرار داد، بنگرید. همچنین به ترور دیپلمات ایرانی در صنعاء. ایران با همه جوانب تروریسم مبارزه می کند. الآن نیز اولویت مبارزه حزب الله را جنگ با تکفیری ها قرار داده است. این بدان معنا است که الآن اولویت تحریک «شیطان بزرگ» نیست. و شاید هم بتوان گفت که جنگ با اسرائیل نیز فعلا مد نظر نیست و به فراموشی سپرده شده چون دشمنی خونین تر پا به میدان گذاشته یعنی القاعده .
یکی از سیاستمداران که ایران را خیلی خوب می شناسد حرفی زد که توجه مرا به خود جلب کرد. او تاکید می کرد که مقام های ارشد ایرانی زمانی تصمیم به گشودن باب گفت وگو با امریکایی ها را گرفتند که گزارش هایی دریافت کردند که تاکید می کرد اقتصاد ایران به دلیل تحریم های یک جانبه و شدید غرب رو به فروپاشی است. قبل از این که ایران تصمیم به مذاکره بگیرد، تصمیم دیگری را گرفته بود، تصمیمی که به وجود منطقه ای و نقش آن در منطقه و جلوگیری از فروپاشی حکومت بشار اسد باز می گشت و از هم پیمانانش در لبنان و عراق خواسته بود که به طور میدانی وارد عرصه سوریه شوند و علی رغم مشکلاتی که می توانست به شعله ور شدن نزاع شیعی – سنی در منطقه بینجامد به کمک بشار اسد بشتابند.یکی از سیاستمداران بر این اعتقاد بود که برگه رهبری مبارزه با تروریسم در گفت وگوهای ایران و امریکا بارزترین برگه ای است که وجود داشت و به ایران داده شد که به نقش منطقه ای تهران را باز گرداند. امریکا اگر تضمین های لازم از نقش ایران در منطقه را مبنی بر این که امنیت نفت و اسرائیل را تهدید نخواهد کرد گرفته است ،و  این نقش و رهبری را برای مدت طولانی به ایران سپرده است .  طبیعتا در داخل اداره های تصمیم گیر سیاسی در ایران و امریکا مخالفانی وجود ندارند. این را باید در نظر داشته باشیم که ایران و روسیه تلاش دارند که بند رویارویی با تروریسم را در بند اول دستور العمل ژنو 2 قرار دهند .
ایران در برابر قبول این مسئولیت جدید چه گرفته و چه داده ؟ در عراق و سوریه و لبنان چه می خواهد؟ آیا در حال حاضر ایران واقعا توانایی قبول این نقش را دارد ؟ آیا کاخ سفید به ریاست اوباما می تواند پشت پرده بهتر از این عمل کند ؟ ، تکلیف دیگر بازیگران منطقه ای چه خواهد شد ؟ امثال عربستان و ترکیه که همه تخم مرغهای خود را در سبد القاعده نهاده اند . هیچ کس اطلاعات کافی برای پاسخ دادن به این پرسش ها را فعلا ندارد. برای همین باید منتظر ماند و دید که انتظار بهترین مشاور است....حمیدرضا ذاکری zakeri2001@gmail.com

۱۳۹۲ دی ۳۰, دوشنبه

کلید روحانی با هدایت هاشمی رفسنجانی واقعا درب ها را گشود و سیلی محکمی به موافقان تحریم و رانتخوارن زد


از ساعت 12:30 دوشنبه 30 دی ماه و 10 صبح 20 ژانویه به وقت اروپای مرکزی ، اجرای سند اقدام ژنو کلید خورد تا گامی مهم در جهت حل و فصل پرونده هسته ای ایران برداشته شود که بیش از یک دهه از عمر آن می گذرد. پرونده ای که در صورت بسته شدن ، منافعی را هم برای ایران و هم برای جامعه بین المللی به همراه خواهد داشت. هرچند این هنوز آغاز راهی پر فراز و نشیب و دشوار است که عبور از آن عزم راسخ طرفین را می طلبد.
نیم ساعت پس از اعلام اجرای توافق هسته ای ژنو از سوی ایران ، آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز تایید کرد، ایران بخش قابل توجهی از فعالیت های غنی سازی حساس خود را متوفق کرده است. 10 بازرس آژانس بین المللی انرژی اتمی که به گفته رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در گروه های 2 یا 3 نفره در مکان های مورد نظر مستقر شده اند، روند نظارت بر اجرای سند اقدام مشترک ژنو را بر عهده دارند. به گزارش آسوشیتد پرس، آژانس بین المللی انرژی اتمی در ساعت 13 به وقت تهران، اجرای تعلیق غنی سازی 20 درصدی از جانب  ایران را تایید کرد.ویلیام هیگ، وزیر خارجه انگلیس در پیام توییتری این روز را روز مهمی برای ایران توصیف کرده و اعلام کرده است که با اشتیاق منتظر شنیدن گزارش آژانس است.
از سوی دیگر نماینده ایران در آژانس اعلام کرد: آژانس به منظور تشریح گزارش اخیر مدیرکل درباره نحوه نظارت و راستی آزمایی بر اجرای "برنامه اقدام مشترک" پیش از ظهر روز دوشنبه (به وقت وین) با اعضای شورای حکام نشستی را پشت درهای بسته برگزار می کند رضا نجفی ادامه داد: در این نشست ضمن توضیح گزارش توزیع شده 4 صفحه ای که جمعه گذشته منتشر شد، در خصوص شروع اجرای اقدامات طبق توافق ژنو اطلاعاتی به اعضا داده خواهد شد.
 همزمان با اجرای توافق ژنو، کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که در راه شرکت در جلسه وزیران خارجه اتحادیه اروپا بود، ابراز امیدواری کرد مذاکرات بر سر برنامه های هسته ای ایران ظرف هفته های آینده از سر گرفته شود. وزیران خارجه اتحادیه اروپا امروز نشستی را بر گزار می کنند که دستور کار آن بررسی روند لغو تحریم های ایران است. مایکل مان، سخنگوی اشتون پیش از این گفته بود، باتوجه به گزارشی که بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به اتحادیه اروپا ارایه می کنند، این اتحادیه در مورد لغو تحریم ها تصمیم گیری می کند. اشتون نیز در این زمینه اظهار داشت:بسته به اینکه امروز امور چگونه پیش برود، امیدوارم مذاکرات در هفته های آینده از سرگرفته شود. وی همچنین خاطرنشان کرد در روزهای آینده موضوع را با اعضای گروه 1+5 در میان می گذارد و سپس با مقامات تهران رایزنی خواهد کرد.
هدف از دور بعدی مذاکرات ایران و گروه 1+5، دستیابی به توافق نهایی بر سر برنامه های هسته ای ایران تعریف شده است که بنا بر اذعان مقامات تهران و غرب راهی بسیار پیچیده و دشوار است. در حالی که باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا شانس دستیابی به توافق جامع تر که برای دو طرف رضایتمندی های بیشتری ایجاد می کند را 50-50 می داند،عباس عراقچی می گوید این احتمال از آنچه اوباما می گوید هم پایین تر است.
وزیر خارجه انگلیس در پیام توییتری این روز را روز مهمی برای ایران توصیف کرده و اعلام کرده است که با اشتیاق منتظر شنیدن گزارش آژانس است.
آنچه اتفاق می افتد
ایران و گروه 1+5(آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) ، ساعت 3 بامداد سوم آذرماه سند اقدام مشترکی را در ژنو امضاء کردند که به مدت شش ماه در مقابل برخی محدودیت ها در برنامه های هسته ای ایران، برخی تحریم ها را لغو می کند. این سند اقدام در واقع برای مذاکرات بیشتر به منظور دستیابی به توافق جامع زمان می خرد و آنگونه که مقامات دو طرف می گویند احتمال تمدید آن برای یک مهلت شش ماهه دیگر وجود دارد. گزارش آژانس در مورد اجرای این توافقنامه در ایران مستقیما به نشست وزیران خارجه اتحادیه اروپا در بروکسل مخابره می شود و آنها نیز تعهدات متقابل در مورد لغو تحریم ها را در قالب بیانیه ای روی وب سایت رسمی خود قرار می دهند. همچنین ایران و گروه ۱+۵ کمیسیونی مشترک با شرکت کارشناسان دو طرف تشکیل می دهند که به آژانس برای انجام بازرسی ها و حل و فصل نگرانی های گذشته و حال در مورد برنامه اتمی ایران کمک می کند. این کمیسیون دست کم ماهی یک بار تشکیل جلسه می دهد تا چگونگی اجرای توافق ها را بررسی و به مشکلات احتمالی رسیدگی کند. نظرات کارشناسان برای تصمیم گیری نهایی به مسئولان سیاسی در اتحادیه اروپا، کشورهای گروه ۱+۵ و ایران ارجاع می شود.
آنچه ایران انجام می دهد
از امروز بازرسان بین المللی به جای بازرسی های چند هفته یک بار از سایت های نطنز و فوردو می توانند روزانه از این سایت ها بازرسی کنند. همچنین بازرسی از تاسیسات اراک که قبلا هر سه ماه یکبار بود نیز، به طور ماهیانه انجام خواهد شد. از سوی دیگر ایران تولید اورانیوم 20 درصدی را متوقف و روند رقیق کردن نیمی از ذخیره گاز هگزا فلورید اورانیوم با غنای 20 درصد را ظرف مدت 3 ماه به پایان می رساند. در شش ماه پیش رو تاسیسات غنی سازی ایران توسعه نمی یابد و تولید سانتریفوژهای جدید نیز تنها برای جایگزین کردن با دستگاه های از کار افتاده یا معیوب قابل انجام است. همچنین غنی سازی در نیمی از سانتریفوژهای فعال در نطنز و سه چهارم سانتریفوژهای فعال در فوردو متوقف می شود. مساله دیگر مربوط به پرهیز از تزریق سوخت به راکتور آب سنگین اراک است و تولید سوخت و آزمایش های بیشتر برای این راکتور متوقف می شود. افزون بر این محدودیت هایی برای میزان ذخیره اورانیوم غنی شده 5 درصدی ایران وجود دارد . نکته دیگر این است که ایران برای اولین بار اطلاعات مربوط به طراحی راکتور اراک را در اختیار آژانس قرار می دهد و بازرسان بین المللی می توانند دسترسی کنترل شده ای به کارگاه های مونتاژ و انبارها و معادن اورانیوم در ایران داشته باشند.
آنچه طرف مقابل انجام می دهد
از امروز تحریم صادرات محصولات پتروشیمی، واردات کالا و خدمات مرتبط با بخش خودروسازی، صادرات و واردات طلا و فلزات گرانبها، خرید قطعات یدگی هواپیماهای مسافربری و خدمات مربوط به آن به حال تعلیق در می آید. از سوی دیگر آمریکا و متحدان اش برای کاهش هر چه بیشتر صادرات نفتی ایران تلاش نمی کنند و مبادلات مالی برای تجارت اقلام ضروری و بشردوستانه ای که قبلا مجاز اعلام شده بود از طریق ایجاد یک کانال بانکی انجام می شود. در همین ارتباط پرداخت های مالی برای مخارج درمانی و دانشجویی در خارج از کشور نیز تسهیل می شود. اتخادیه اروپا نیز قوانین خود در مورد مبادلات مالی با ایران را بازنگری می کند و ایران به طور قسطی به 4 میلیارد و 200 میلیون دلار اموال بلوکه شده نفتی دست می یابد. پیش از این یک مقام عالی رتبه دولت آمریکا میزان دارایی های نفتی ایران در خارج از کشور را 100 میلیارد دلار برآورده کرده بود.