۱۳۹۳ آبان ۱۴, چهارشنبه

رژیم ایران با توافق 24 نوامبر متحد قدرتمند آمریکا همچون زمان سلطنت خواهد شد؟


نوشته شده بوسیله حمیدرضا ذاکری 


عقربه ساعت به تندی تیک تیک میکند و به روز موعود خواهیم رسید یعنی بیست و چهارم نوامبر که ماراتون مذاکرات ایران با 1+5 آغاز می شود، مذاکراتی که دو طرف تصمیم می گیرند که آیا می توانند به اختلافات خود بر سر برنامه هسته ای ایران پایان دهند یا خیر. همه نشانه ها حاکی از آن است که ایرانی ها، اقلا جناح حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، عجله دارند که به پروتکلی بر سر توافق هسته ای دست یابند و تحریم های اقتصادی که چالش های بزرگی برای ایران به وجود آورده است، فورا رفع شوند. اما تهران مخفی نمی کند که رفع تدریجی تحریم ها را رد می کند و می خواهد که تحریم ها به یک باره لغو شوند و نیک می دانند از محالات است ولی ابزار فشار خوبیست.  
در مقابل رئیس جمهوری امریکا، باراک اوباما نیز مخفی نمی کند که ماموریت خود را در کاخ سفید به رسیدن به توافق نهایی بر سر برنامه هسته ای ایران متمرکز کرده و انتظار دارد که این توافق بابی مهم در ایجاد تحولی تاریخی در روابط تهران و واشنگتن بگشاید، همان طور که در زمان ریچارد نیکسون، رئیس جمهوری اسبق امریکا تحولی تاریخی در روابط واشنگتن و پکن به وجود آمد که این تحول با تدبیر هنری کسینجر، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده حاصل شد و توافق با ایران فقط یک گام در راه است نه بیش .
تحول در روابط امریکا – چین به اندازه ای گسترش یافت که اکنون می بینیم دو طرف در مرحله ای از شراکت اقتصادی گسترده به سر می برند. کما اینکه تنش های موجود میان دو کشور نیز فروکش کرده اند.
بر کسی پوشیده نیست که باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا در بعد سیاست خارجی بدلیل زیاده خواهی اسراییلی ها و عرب ها و عدم پشتیبانی بموقع متحدین اروپایی مخصوصا انگلستان و اجرای سیاستهای غلط سازمان اطلاعات آمریکا سیا در بسیاری از مناطق دنیا شکست خورده است و اکنون فقط امیدش را به توافق بر سر برنامه هسته ای ایران بسته است تا بتواند بابی تازه در روابط با ایران بگشاید که این می تواند بخودی خود تمامی شکستهای گذشته او را ترمیم نماید و صفحه ای جدید از تاریخ را ورق بزند چون تهران نقش مهمی در چهار گوشه سیاسی دنیا بازی می کند و وزنه حزب الله وزنه کوچک و سبکی نیست که جمهوری اسلامی 34 سال بر روی آن سرمایه گذاری کرده است که امروز جواب این سرمایه گذاری را حداقل در سیاست خارجی دریافت کرده است هرچند که دولت هشت ساله احمدی نژاد بدلایل چالش های سیاسی قدرتی در درون کشور محاسبات را بنفع عرب ها و اسراییل عوض نمود ولی با روی کار آمدن روحانی تمامی سرمایه گذاری های مشترک اعراب و اسراییل برای منزوی کردن و ناکوت نمودن آن با شکست روز افزونی روبرو شده است. این نظری است که بسیاری از تحلیلگران و ناظران به آن معتقدند. اگر اوباما به انتظاراتش در این زمینه برسد و همان طور که تیمش اصرار دارند، بتواند این تحول را ایجاد کند، آن گاه این احتمال وجود دارد که ایران در آینده به متحدی امین و قدرتمند برای امریکا تبدیل شود و نوعی از پیمان استراتژیک و شراکت میان دو کشور همانند قبل از انقلاب به وجود آید. البته این بار با ایران انقلابی و حکومتی از نوع دینی حاکم بر آن نه سلطنتی .
اگر به گزارش ها توجه کنیم در می یابیم که ما در برابر دو طرفی هستیم که هر کدام به دلایل خاص خود به دنبال رسیدن به توافق هسته ای هستند و اروپای تاجر هر بدنبال تجارات و سهم خود از این توافق ، و آغاز مذاکرات جدید بر سر روابط دو جانبه به ویژه در مورد منطقه خاورمیانه، که ایران تلاش دارد امریکا را وادار کند که به نقش مرکزی آن اعتراف کند، کلید خواهد خورد.
این فرصت همچنان به قوت خود باقی است، حتی می توان گفت موضوعات مختلفی بر روی میز مذاکرات کشورهای درگیر منطقه ای و همچنین اروپایی ها قرار دارد که منتظرند بعد از توافق نهایی بر سر آنها با ایران وارد گفت وگو شوند.
در حالی که ایران در بعد منطقه ای و دیپلماتیک روز به روز پیشرفت می کند و می رود تا به دستاوردهای بزرگی دست یابد، دیگر قدرت های منطقه ای از جمله عربستان و ترکیه در وضعیتی هستند که حسادت کسی را بر نمی انگیزند. آنها به ویژه از این که امریکایی ها و ایرانی ها به سمت بهبود روابط حرکت کنند و روابطی بسیار نزدیک را با یکدیگر پایه ریزی کنند، بسیار نگران هستنند و ولی تا کنون با هر توطئه ای نتوانسته اند در این رابطه شکافی ایجاد کنند. این در حالی است که هر دوی آنها همچنان نتوانسته اند روابط خود را با تهران بهبود کامل بخشند و روابط جدی و عمیقی را با آن بنا کنند، آنها در پرونده های مختلف در راس آنها پرونده سوریه با ایران اختلاف های سنگینی دارند و نیک میدانند نقطه قدرت ایران خط مقاومت است و شاهرگ ایران .
شکی نیست که اختلاف ها بر سر مصر نیز جدی است، اما در زمانی که کاخ سفید به ریاست باراک اوباما می رفت تا تحولی در روابط بین المللی ایجاد کند، آیا قدرت های بزرگ منطقه ای مثل عربستان و ترکیه و مصر فکر می کردند که به ابزاری برای تشکیل محوری برای رویارویی با خطری بزرگ تر برای خود یعنی افزایش نفوذ و قدرت گرفتن ایران رو به رو شوند؟
کارشناس امنیت بین المللی 
حمیدرضا ذاکری 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر