۱۳۹۳ بهمن ۱۵, چهارشنبه

چه کسانی قدرتمند ترین دشمن قاسم سلیمانی بندر بن سلطان را اوت کردند و چرا ؟.

برای اینکه به موازنه پشت پرده قدرت بیشتر پی ببریم و بتوانیم به اتفاقات پیش رو در خاورمیانه با دقت پی ببریم بد نیست یک کالبد شکافی دقیق از مردی قدرتمند که اخیر با مرگ ملک عبدالله پادشاه عربستان از چرخه بازی اوت شد نگاهی بیندازیم

امیر بندر بن سلطان یکی از قوی ترین افراد عربستانی است که در ریاض و واشنگتن خدمت کرده و اخیرا توسط ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان، در اصلاحات اخیر او، از سمتش کنار گذاشته شده است. این تغییر یکی از مهمترین تغییرات مهره های قدرت در عربستان محسوب می شود به ویژه از زمانی که تغییرات عربستان اهمیت ویژه ای برای دستگاه امنیتی ایالات متحده امریکا پیدا کرد.
تغییر بندر بی شک بازتاب های گسترده بین المللی خواهد داشت، کسی که به نام "بندر بوش"، وقتی که سفیر کشورش در واشنگتن بود، معروف شده بود، و بعد از آن به سمت ریاست شورای امنیت ملی عربستان رسید، از سال گذشته عملا از سمت خود در ریاست سازمان امنیت عربستان کنار گذاشته شده بود.
برای تشریح مسیر قدرت بندر بن سلطان باید به نوامبر 2013 باز گردیم، زمانی که او تبدیل به یکی از قدرتمندترین افراد نه تنها در عربستان سعودی بلکه در واشنگتن نیز شده بود، مساله ای که سهمی به سزا در ایجاد آشوب های حاکم بر خاورمیانه که تا کنون نیز ادامه دارد، داشت.
وقتی که بندر سفیر عربستان در واشنگتن بود، یکی از خیل نخبگان موجود در امریکا محسوب می شد، سیگارهای گران قیمت می کشید و از بهترین انواع مشروب های کونیاک می نوشید، او 30 سال پیام آور بلامنازع پادشاهی عربستان سعودی بود، قصه های متعددی از سیاست ورزی ها و رفتارهایش زده می شود، بعضی از آنها آن قدر غلو آمیز است که به سختی می توان باور کرد، که البته بیشتر باب میل روزنامه نگاران امریکایی است. بندر یکی از چهره هایی بود که قدرتی بالا و نفوذی بی بدیل در مراکز عالی قدرت در امریکا داشت، با آمدنش به امریکا سیلی از ثروت که در چارچوب کمک دوستانش فراهم شده بود به امریکا سرازیر شد.
برای سال ها بندر کاهش قیمت جهانی نفت را در جهت منافع روسای جمهوری جیمی کارتر و رونالد ریگان و بوش پدر و بوش پسر هدایت کرد.
همچنین بنا به درخواست بیل کیسی، از سازمان امنیت مرکزی امریکا (سی آی ای) و بدون اطلاع کنگره برای جنگ با کمونیست ها در نیکاراگوئه و آنگولا و افغانستان از عربستانی ها پول گرفت. روابط بسیار نزدیکی با دیک چنی داشت و از دوستان بسیار نزدیک و خانوادگی خانواده جورج بوش اعم از پدر و مادر، پسران و دختران بود تا آن جا که او را "بندر بوش" می نامیدند.
الآن، این شاهزاده جاسوس، یا به تعبیری دقیق تر، سرور جاسوس های خاورمیانه است، او مرد محوری در بسیاری از برنامه های گسترده به شدت سری عربستان است. در پشت تونل های بزرگی که به سرنگونی حکومت منتخب اخوان المسلمین در مصر انجامید، ایستاده است، کما این که تلاش بسیاری در ایجاد ارتش "جیش الاسلام" در سوریه کرد. اگر این مرد و ماموریتش را نشناسیم نمی توانیم بفهمیم که در منطقه ای که در حال حاضر ناآرام ترین نقطه جهان است، چه می گذرد.
هدف بندر کاهش قدرت ایران بود: دور کردن هم پیمانان تهران مثل بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه و حزب الله و ناکام گذاشتن ایران در رسیدن به سلاح هسته ای و همچنین توقف طرح های رو به توسعه ایران در منطقه. اما کنار رفتن او از سمتش راه ها را برای ایران هموارتر کرد.
او هم زمان تلاش می کرد "اخوان المسلمین" سنی را زیر پا له کند، گروهی که با تمسک به دموکراسی که حکومت پادشاهی عربستان از اساس با آن مخالف است، می خواست به قدرت برسد.
بندر برای تحقق برنامه هایش بعضی پیمان های جنجالی را تشکیل داده، در حالی که عربستان و اسرائیل هر دو اعلام می کنند که هیچ گونه معاهده صلحی با یکدیگر ندارند، اما کاملا روشن است که هر دو به موضوع "دشمن دشمنم دوستم است" توجه ویژه ای دارند. مساله ای که بر اساس واقعیت موجود سبب شد تا بندر هم پیمان نخست وزیر اسرائیل، "بی بی " نتانیاهو در جنگ با ایران شود.  
رابرت لیسی، مورخ و نویسنده کتاب "از داخل عربستان: پادشاهان و مردان دینی و مدرنیته، تروریسم و مبارزه برای عربستان سعودی" در این باره می گوید: «آنها به شکل عجیبی (...) با یکدیگر متحدند، بندر همیشه متمایل به عقد قراردادها و بی توجهی به قوانین موجود است... بندر آدم پررویی است.»
برخی از همکاران عربستانی بندر می گویند که حرف های او بر آمده از خشمی فرو خورده است، به غیر از کسانی که زندگی حرفه ای او را دنبال کرده اند، دیگران می گویند که هر آن چه می گوید در حقیقت بخشی از آن چیزی است که در وجودش می گذرد، اظهاراتی که به روشنی مشخص می کند که او ترجیح می دهد روابط عربستان را با پاکستان مسلح به سلاح هسته ای به شدت تقویت و نزدیک کند.
نخست وزیر منتخب اخیر پاکستان، نواز شریف، بیشتر سال های دهه گذشته را تحت حمایت خانواده پادشاهی در عربستان سعودی زندگی کرد. دیوید اوتاوای، روزنامه نگار و پژوهشگر و نویسنده زندگی نامه بندر بن سلطان موسوم به "پیام آور پادشاه" در سال 2009 در این باره می گوید: «روزی که ایران تبدیل به یک قدرت هسته ای شود، تهدیدی بزرگ برای عربستان خواهد بود در آن موقع پاکستان می تواند به مدافع اصلی آن به جای ایالات متحده تبدیل شود.» بر اساس گزارش موسسه "کارنگی برای خاورمیانه" وی در ادامه می افزاید: «عربستانی ها تلاش کردند که پاکستانی ها را راضی کنند که آنها ماموریت اصلی برنامه آموزش نیروهای شورشی سوری را بر عهده بگیرند.»
از این باب شاید بتوان دریافت که چرا عربستانی ها با اوباما به چالش خورده اند، اما مشکل بزرگ تر وجود خود بندر بود، کارهای وحشتناکی که او یکی پس از دیگری برای عربستان کرد باعث شد تا عربستان در تنگنا قرار بگیرد، و در جنگ سوریه که به بزرگترین فاجعه خونین انسانی تبدیل شده بخشی از این جنگ محسوب شود، همچنین در عراق، که این کشور نیز روز به روز به جنگ داخلی نزدیک تر می شود، و همین وضعیت تا درگیری های مدنی مصر ادامه می یابد، کشوری که با وجود میلیاردها دلار سیاه عربستان در مرحله ای از فروپاشی اقتصادی قرار دارد.  
اگر اوباما به دلیل جوانی اش در کاخ سفید مرتکب اشتباهات بسیاری شد بندر و عربستانی ها نیز کاملا بی گناه نیستند.
ملک عبدالله بن عبدالعزیز در حالی از دنیا رفت که میلیاردها دلار صرف تقویت دیدگاهش برای ثبات منطقه کرد، اما در برابر این همه هزینه هیچ چیز به دست نیاورد، "بهار عربی" عربستانی ها را وحشت زده کرد، و این وحشت باعث ایجاد آشوبی شد که دیدیم که ابزاری برای بازگرداندن آرامش به منطقه ندارد.
حتی عربستانی ها که پایه های خود را در لبنان مستحکم می دیدند و بارها و بارها به رویارویی با ایران و هم پیمانش حزب الله برخواسته بودند، در لبنان نیز نتوانستند هیچ کاری از پیش ببرند. وقتی بندر در سال 2005 سمت سفارت را در واشنگتن رها کرد و مشاور امنیت ملی پادشاه شد، اولین کارش را در سال 2006 کلید زد، او از پشت پرده اسرائیلی ها را در جنگ شدید علیه حزب الله در جنوب لبنان ترغیب کرد، در حالی که این جنگ در آخر به پیروزی قهر آمیز و غیر قابل شکست حزب الله منجر شد و این حزب بیش از هر زمانی مصداقیت پیدا کرد.
بعضی وقت ها بندر تلاش می کرد که بر خلاف دیدگاهش در لبنان، سمیر جعجع، فرمانده سابق شبه نظامیان وحشی مسیحی مارونی را به سمت ریاست جمهوری لبنان برساند، مساله ای که شکایت و گلایه های دیگر فرماندهان جنگ در لبنان را به دنبال داشت تا آن جا که در پی تماس با بندر، رئیس سازمان امنیت عربستان بر آمدند، او در آن موقع برای چند روز ناپدید شد، حتی بعضی ها می گویند که عبدالله در آن موقع به او گفت حتی پیش خودت هم کلمه "لبنان" را به کار نبر.    
بندر نقشی اساسی در راضی کردن کنگره امریکا برای فروش جنگنده های امریکایی به عربستان به ارزش میلیاردها دلار داشت، علی رغم این که اسرائیل در سال 1970 با این کار مخالف بود، او آن موقع جایگاه پیام رسان مورد اعتماد جیمی کارتر، رئیس جمهوری وقت امریکا با امیر فهد، پادشاه عربستان را داشت.
خبر فهد در این جا ما را به یاد تناقضات اساسی در روابط سرزمین آزادی با خانواده آل سعود می اندازد، ایالات متحده بزرگترین مصرف کننده انرژی جهان است و عربستان نیز بزرگ ترین تولید کننده انرژی، در حالی که در پشت این حقیقت مصالح کمتری دو طرف را به یکدیگر پیوند می دهد.
پاتریک تیلر، در کتاب خود "دنیای خسته ها: کاخ سفید و خاورمیانه" از جنگ سرد تا جنگ علیه تروریسم" یادآور می شود که امیر فهد به بندر جوان گفت: «ایالات متحده بزرگ ترین خطر برای ما محسوب می شود.» و ادامه می دهد: «ما هیچ تماس فرهنگی با آنها نداریم، نه روابط نژادی، نه روابط دینی، نه روابط زبانی و نه روابط سیاسی.»
روابط عمیق شخصی کلید عمیق تر شدن و گسترش روابط میان دو کشور بود، و بندر مردی بود که این دستاورد را به ارمغان آورد، کسی که میهمانی های شبانه اسطوره ای در واشنگتن داشت. تیلر می گوید که در پشت پرده به نظر می رسید که تقریبا هیچ چیز نبود که از محور ریاض – واشنگتن حمایت کند.
زمانی که صدام حسین، رئیس جمهوری اسبق عراق کویت را اشغال کرد و می رفت که به تهدیدی جدی برای عربستان تبدیل شود، بندر رهسپار ایالات متحده شد تا از امریکایی ها بخواهد که به کشورش نیرو بفرستند تا عملیات "طوفان صحرا" را برای بیرون راندن صدام حسین از کویت و رفع تهدید او از عربستان انجام دهند.
و هنگامی که ریاست جمهوری بوش پسر بر کاخ سفید آغاز شد و خود را برای جنگ با عراق آماده کرد، امیر بندر نسبت به عواقب این جنگ هشدار داد، عربستانی ها می گفتند که سرنگونی حکومت صدام حسین باعث تقویت ایران خواهد شد، عملا هم چنین شد، لاسی می گوید: «اگر حوادث 11 سپتامبر روابط امریکا و عربستان را از حالت استثنائی خود خارج کرد، اشغال عراق توسط امریکا این روابط را کشت.»
بندر حتی بعد از این که منصب خود در سفارت عربستان در واشنگتن در سال 2005 را ترک کرد، همچنان پیام رسان میان ریاض و واشنگتن بود، اما دیگر برای همه روشن شده بود که دنیای او در حال تغییر است، به ویژه در پی سقوط هواپیمایش زمانی که خود آن را خلبانی می کرد، سقوطی که کمردرد شدید او را باعث شد. او در عین حال پا به پیری نیز گذاشت، دیگر می رفت تا دهه شست عمر خود را آغاز کند.
به گفته منابع عربستانی نزدیک به بندر، وی سال گذشته به ملک عبدالله گفته بود که می تواند ظرف چند ماه راه حلی برای سوریه بیابد، کاری که قبل از او برادرزاده ناتنی عبدالله، امیر مقرن نتوانسته بود انجام دهد، اما بعدا مشخص شد او هم نتوانست کاری بهتر از او انجام دهد.
یکی از عربستانی هایی که از نزدیک با بندر کار می کرد، می گوید: «مسئولیت او ایجاب می کرد که 18 ساعت در روز کار کند در حالی که او عملا نمی توانست تا این اندازه کار کند.»
او چهره ای خسته کننده و عصبانی داشت که خیلی دوست داشت به جهان نشان دهد که قدرت آن را دارد که کارهای غیر ممکن را انجام دهد، همان طور که در گذشته انجام می داد، اما این منبع عربستانی می افزاید: «خشم در کارهای امنیتی به هیچ وجه ویژگی خوبی نیست.» در خاورمیانه امروز صرفا پررویی کفایت نمی کند.
حمیدرضا ذاکری 

شهادت یکی از رهبران القاعده بر علیه 3 شاهزاده عربستان سعودی {بانضمام اصل اسناد شهادت}

شاهزاده بندر بن سلطان و شاهزاده ال فیصل و شاهزاده بن طلال بعنوان رهبری و حامیان مالی  القاعده متهم شدند 

127 صفحه شهادت زکریا موسوی بر علیه شاهزادگان عربستان سعودی 
در این شهادت رسمی زکریا موسوی ذکر کرده در زمان حیات ملک عبدالله و حیات اسامه بن لادن بکرار پیام های کتبی اسامه بن لادن را به شاهزاده سلمان که هم اکنون پادشاه عربستان می باشد در حضور شاهزاده بندر میرسانده و پاسخ برای اسامه بن لادن می برده 


واشنگتن - در شهادت بسیار غیر معمول در داخل زندان سوپر مکس فدرال آمریکا ، یکی از عوامل اصلی دستگیر شده القاعده و از مهر های اصلی عملیات ۱۱ سپتامبر رسما و کتبا با ذکر شواهد و قرائن سه عضو برجسته خاندان سلطنتی عربستان سعودی شاهزاده بند و شاهزاده ال فیصل و شاهزاده بن طلال  را بعنوان یکی از عمده اهدا کنندگان کمک های مالی به شبکه تروریستی القاعده از اواخر 1990 معرفی کرده است و ادعا کرد که این شاهزاده عربستان سعودی در مورد بحث برنامه ریزی و ساقط نموده هواپیمای مخصوص رئیس جمهور آمریکا ایر فورس وان شرکت داشته که قرار بوده با یک موشک استینگر آن را ساقط کنند ، و این موضع با یکی از افراد بلند مرتیه سفارت سعودی در واشنگتون مرور گشته........ این عضو ارشد القاعده زکریا موسوی ، در سال گذشته به قاضی جورج دانیلز در ایالات متحده آمریکا دادگاه نیویورک، که ریاست دادگاه طرح دعوی تروریستی بر علیه ایران را هم بر عهده دارد و بر علیه سران سیاسی ایران منجمله آیت الله خامنه ای حکم محکومیت صادر کرده است اینبار طرح دعوی در دادگاه علیه عربستان سعودی توسط بستگان قربانیان 11 سپتامبر را گشوده است .بنابر اطلاعات موجود اکتبر سال گذشته زکریا موسوی درخواست شهادت در دادگاه را نموده و بلافاصله در مدت دو روز تمام با مسئولین دادگاه و وکلای خانواده قربانیان دیدار و گفتگو داشته. در پی بالا گرفتن این خبر دولت و سفارت عربستان منکر این همکاری شده اند و اعلام نموده اند کمیسیون تحقیق یازده سپتامبر این اتهام را مردود دانسته

ترجمه حمیدرضا ذاکری شاهد دادگاه 


اسناد و اعترافات بر علیه این سه شاهزاده که رسما در دادگاه رسمی درج شده 


اسناد ردیف یک

اسناد ردیف دو

اسناد ردیف سه

اسناد ردیف چهار 

۱۳۹۳ بهمن ۱۳, دوشنبه

امپراطوری پارس باز می گردد

ما با سه مرده زنده شده از قبرهای تاریخ روبرو هستیم؛ امپراتوری پارس که اصالتش به 26 قرن پیش باز می گردد؛ خلافت عربی که تقریبا 1400 سال پیش تاسیس شده است؛ و امپراتوری روسی که در دورانی بین هنری هشتم و الیزابت اول متولد شده است.
تماشای باز شدن گورهای دسته جمعی و آماده شدن ارواح برای انتقام گرفتن باید همه ما را مرعوب کند. اما ما حتی به این موضوع توجه هم نکرده ایم. خون های زیادی که در این مسیر به زمین ریخته شده امید زندگی ابدی را برای امپراطوری های کهن که همه ما فکر می کردیم مرده و مدفون شده اند به ارمغان آورده است.
برق سرتیتر حوادث ما را نابینا کرده و از این رو نتوانستیم جرقه های استراتژیک دوران خود را ببینیم: فروپاشی تفکر برانگیز امپراطوری های اروپا که با انحلال اتحاد جماهیر شوروی به اوج خود رسید؛ و حالا در میان هرج و مرج و کوته فکری های فعلی، اعتقاد برخی از کشورهایی که زمانی قدرتمند بودند به این موضوع که می توانند امپراطوری های سقوط کرده خود را احیا کنند.
تاریخ در برابر ناآگاهان کینه توز است و ما از لحاظ تاریخی نا آگاه هستیم.
تلاش ترک ها برای استقرار امپراطوری نئو عثمانی شکست خورد. (هیچ کدام از همسایه های ترکیه خواستار بازگشت ترک ها نبودند.) اما سه امپراطوری دیگر حداقل یکی از پاهای خود را از مقبره شان بیرون گذاشته اند: امپراطوری پارس، خلافت اعراب و امپراطوری روسی.
هیچ کدام آنها برای ما مناسب نیستند.
امپراتوری پارس
ایران در حال گذاشتن خشت ها یکی بر روی دیگری است. ایرانی ها امروز با میراث پارسی خود مطمئنا در راه ارتش 2500 سال پیش خشایار شاه قدم می گذراند. رئیس جمهور ما بدون توجه به میراثی که بر جای می گذارد به دنبال توافق با آنها بر سر برنامه هسته ای ایران است و مهم نیست که این توافق تا چه حد اسفناک است و این در حالی است که چشم های خود را بر روی فعالیت های ایران در سراسر خاورمیانه بسته است. اوباما حتی در سخنرانی سالیانه اخیر خود از ایران در برابر کنگره و تحریم های بیشتر دفاع کرد.
این که ایران به دنبال تسلیحات هسته ای است مهم است. این قابلیت یک توانایی اخلالگر استراتژیک است. اما این تنها یک وجه از طرح عظیم ایران است و این که یک توافق بد بدتر از عدم توافق است. ایران تا به امروز هیچ چیزی را رها نکرده و این در حالی است که ما به نظام این کشور زمان داده ایم، تحریم ها را لغو کرده ایم و تقریبا 12 میلیارد دلار از دارایی های بلوکه شده آنها را در اختیارشان گذاشته ایم.
و پارس های امروزی در حالی که مشغول مذاکره اند چه می کنند؟ ایران هژمونی خود را در غرب افغانستان برقرار کرده است. عراق به دولت فرمانبرداری برای ایران تبدیل شده و دیدگاه ساده انگارانه "عدم حضور نیروی نظامی" رئیس جمهور ما در عراق باعث شده است که حملات هوایی امریکا به سود اهداف ایران در مبارزه با داعش باشد.
در صورتی که خلافت [داعش] عقب نشینی کند ایران مناطق پس گرفته شده را در کنترل خواهد گرفت. و نه تنها در عراق بلکه سوریه هم مدت هاست که به دولتی فرمانبردار از ایران تبدیل شده است. و اکنون سوریه همانند رعیت ایران است. در صورتی که نظام اسد از این حوادث جان سالم به در ببرد – که احتمالا همین طور خواهد شد - سوریه نیز سهم خود را برای احیای امپراتوری پارس پرداخت خواهد کرد.
ایران همچنین از طریق حزب الله بر صحنه سیاسی لبنان تسلط دارد. خودداری ما برای تسلیح مستقیم کردها تنها متحدان ما در بحبوحه هرج و مرج داعش را به بازوان ایران برای محافظت از خودش تبدیل کرده است.
هچنین حوثی های شیعه مورد حمایت ایران، دولت حامی امریکای یمن را سرنگون کردند. و این در حالی است که یمن با پادشاهی عربستان سعودی، متحد ما که در میان انبوهی از بحران های منطقه ای درگیر انتقال رهبری و قدرت شده هم مرز است. سعودی ها ممکن است مجبور به دخالت در یمن شوند. اما خاندان حاکم از این بیمناک هستند که ارتش مسلح گرانقیمت آنها نمایشی نا امید کننده داشته باشد.
ایران همچنین شیعیان بحرین را نیز فراموش نکرده است.
حتی در صورتی که همه خطرات بالقوه ای را که ایران برای اسرائیل دارد فراموش کنیم، نفس مالکیت توانایی هسته ای توسط ایران، این کشور را به هژمون خلیج فارس و نفت آن تبدیل خواهد کرد.
قدرت تاریخ و میراث آن قابل توجه است. اولین امپراطوری پارس قرن ششم پیش از میلاد مسیح متولد شد. این همان امپراطوری بود که ارتش بزرگی را به سوی یونان فرستاد. ما تاریخ را از منظر یونانی آن و از طریق فیلم های کارتونی مانند 300 دیده ایم اما آن امپراطوری پارس که علیه آن هجمه ایجاد شد نقطه عطف تمدن بود؛ فرهنگ آنها غنی و اصیل بود. حتی اسکندر هم مبهوت "سبک زندگی" پارس ها شده بود و تنها پیدایش اسلام در هزاره بعد بود که منجر به نزول پارس ها شد.
امپراطوری های دیگر مانند هیتی ها، آشوری ها و بابلی ها ناپدید شدند اما زبان و فرهنگ پارسی فاتحان را شکست داد و غرور پارسی هنوز قدرتمند و با دوام است. زمانی که امریکایی ها از کمپین های بمباران سریع صحبت می کنند یا ادعا می کنند نیمی از مردم ایران از ما پشتیبانی می کنند؛ در توهم هستند. برخلاف تفرقه ابدی میان اعراب، پارس ها هویت ملی متحدی دارند که اسلام شیعی آن را تقویت کرده است. ایران در حال حاضر هم دشمنی توانمند است. امپراطوری احیا شده پارس که هسته ای هم هست دنیا را تکان خواهد داد.
خلافت اعراب
احتمالا باید برداشت های ناصحیح زیادی درباره "عصر بزرگ" خلافت اعراب نسبت به دیگر امپراطوری کهن وجود داشته باشد. اولا جنگ های صلیبی آن را از بین نبرد. خلافت اعراب توسط مغول ها درهم شکسته شد. سلجوقیان و به خصوص ترک های عثمانی امپراطوری خود را روی این ویرانه ها بنا کردند و سلطان عثمانی را خلیفه جدید نامیدند.
اعراب برخلاف پارس ها که تمدن خود را ساخته بودند از فرهنگی بدوی برخاسته بودند که مشابهت سازی هایی از آموزه های مبهم مسیحی و یهودی در آن وجود داشت. آموزش و هنر آن ها بر دانشمندان یونانی زبان، پرشکان و فلاسفه یهودی و هنرمندان و معماران پارسی متکی بود. خلافت اعراب چینی بند زده ای بود که به زور شمشیر به هم متصل مانده بود. زمانی که اقتدار نظامی آنها از هم فروپاشید چیزی جز عقب نشینی به مذهب و تن آسایی فرهنگی باقی نماند.
"هویت عربی" قصه ای است که از لیبیایی های قبیله نشین و مصری ها و سودانی ها و سوریان شهرنشین تا فرهنگ مدیترانه ای لبنان و بربریسم یمن را در بر دارد. تلاش های دوران جنگ سرد برای دستیابی به اتحاد از طریق ملی گرایی پان عربی به دلیل اختلافات به جایی نرسید. اسلام بحث دیگری است. خواست افراطیون سنی برای احیای خلافت با قدرتی به مراتب بیشتر از زبان مشترک توانست تاثیرگذار باشد.
همه با دولت اسلامی [داعش] یا جانشینان متعصب ساز آن و حفظ یک خلافت وسیع مخالف هستند. افراطیون دره مرگ ایجاد کرده اند. تلاش برای احیای خلافت در حالی که برخورد قدیمی امپراطوری های عرب و پارس تجدید می شوند جهان عرب را از هم گسسته است. این جنگی مربوط به قرن هفتم است که اکنون و در قرن بیست و یکم بازپخش می شود.
سزار همه روس ها
در سال های خوب دهه 1990 برخی از ما که درباره روسیه مطالعه می کردیم تلاش داشتیم تا به واشنگتن بفهمانیم که در حالی که دولت ها تغییر می کنند، روس ها روس باقی می مانند همان طور که پارس ها پارس و عرب ها عرب باقی ماندند. کسی نمی خواست به این واقعیت گوش بدهد. روسیه در زمان کلینتون امید بزرگی بود.
به دنیای واقعیت خوش آمدید. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه سزاری است که اراده آهنین پیشینیان خود مانند پتر کبیر و ایوان مخوف را در چنته دارد. ایوان امپراتوری روسیه را با تصرف سیبری و فتح خانات مسلمانان آغاز کرد. وی همچنین پایه گذار سنت پلیس مخفی روسیه نیز بود.
پوتین خود را در قامت وارث چنین سزارهای قدرتمندی می بیند. وی درکی شخصی از تاریخ و سرنوشت دارد. بحران اقتصادی اخیر تنها کمی برنامه وی را کند کرده است: احتمالا در حالی که در حال خواندن این مقاله هستید عناصر وی مناطق بیشتری را در شرق اوکراین تصرف کرده اند. ماه گذشته بود که اوباما ادعا کرد که سیاست های وی پوتین را متوقف کرده است اما پوتین مدت ها پس از این که اوباما کاخ سفید را ترک کند هم بر مسکو حکومت خواهد کرد.
پوتین به دنبال بازسازی امپراطوری روسیه و نه امپراطوری جماهیر شوروی است. در حالی که ما در چرخه انتخابات مانده ایم وی به دهه های آینده فکر می کند. پوتین برای آن خواهد جنگید.
ما با سه مرده زنده شده از قبرهای تاریخ روبرو هستیم؛ امپراطوری پارس که اصالتش به 26 قرن پیش باز می گردد؛ خلافت عربی که تقریبا 1400 سال پیش تاسیس شده است؛ و امپراطوری روسی که در دورانی بین هنری هشتم و الیزابت اول متولد شده است. هر سه اینها تصویر آینده و امنیت و حتی بقای دراز مدت ما را تهدید می کنند به خصوص وقتی بحث سلاح هسته ای در بین باشد. و ما هیچ توجهی به آنها نداریم.
مترجم حمیدرضا ذاکری 

۱۳۹۳ بهمن ۱۲, یکشنبه

خامنه‌ای در حال تانگو با کریستینا فرناندس پس از قتل دادستان آرژانتین



خامنه‌ای در حال تانگو با کریستینا فرناندس د کیرشنر (رئیس‌جمهور آرژانتین): پس دیگه تحقیقی درباره آمیا نیست؟ / فرناندس: نه، اما بعد از تانگو،‌ یه کم نفت بده! باشه؟...

پس از مرگ مشکوک آلبرتو نیسمن روزنامه نيويورک تايمز به استناد بخش‌هايی از کیفرخواست ۲۷۹ صفحه‌ای آلبرتو نیسمان نوشت که: رئیس جمهور آرژانتین در گفت‌وگو با تهران وعده داده، در ازای صادرات گوشت و محصولات غذایی به ایران در برابر دریافت نفت، برای لغو احکام بازداشت اینترپل علیه مقام‌های ایرانی تلاش کند.

آندرس اوپنهایمر در روزنامه میامی هرالد: حسن روحانی در مرکز تحقیقات و بررسی‌‌های آلبرتو نیسمن بود!

دادستان آرژانتین آلبرتو نیسمن قبل از مرگ مرموز خود در آخر هفته گذشته در رابطه با پرونده انفجار مرکز یهودیان بوئنوس آیرس در سال ۱۹۹۴ اتهام‌های سنگینی را متوجه رئیس‌جمهور آرژانتین کریستینا فرناندز کیرشنر کرده بود، اما یک رهبر دیگر وجود دارد - مهم تر - که در مرکز تحقیقات و بررسی‌ های دادستان مرحوم است: حسن روحانی رئيس جمهور ایران!

آندرس اوپنهایمر در روزنامه میامی هرالد نوشته است:
در چندین مکالمه تلفنی و تبادل ایمیل من با نیسمان در طول سه سال گذشته تا به حال، دادستان به من گفت که حسن روحانی در میان مقامات ارشد ایرانی است که در تصمیم گیری انفجار تروریستی مرکز جامعه یهودیان در بوئنوس آیرس شرکت کرده بود.

خشم معترضان آرژانتینی از مرگ مشکوک دادستان آمیا - اکبر هاشمی رفسنجانی در لیست کیفرخواست آلبرتو نیسمن

پس از مرگ مشکوک آلبرتو نیسمن دادستان پرونده انفجار "آمیا"، هزاران نفر در آرژانتین تظاهرات کردند.

آلبرتو نیسمن، دادستان پرونده بمب‌گذاری سال ۱۹۹۴ در آمیا پیش از مرگ، چند تن از مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی ایران را متهم کرد که شبکه‌ای تروریستی در آمریکای جنوبی ایجاد کرده و دستور بمب‌گذاری در مرکز فرهنگی یهودیان را صادر کرده‌اند. محسن رضایی، علی اکبر ولایتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، احمد وحیدی، علی فلاحیان و هادی سلیمانی‌پور شخصیت‌هایی هستند که نام آن‌ها در کیفرخواست آلبرتو نیسمن به چشم می‌خورد.

گزارشی قضايی در آرژانتين منتشر شده که ادعا می‌کند مقام‌های ارشد دولت اين کشور قصد داشتند تا در ازای دريافت نفت از ايران، نقش مقام‌های جمهوری اسلامی در انفجار مرکز يهوديان بوينوس آيرس در سال ۱۹۹۴ را «لاپوشانی» کنند.

دستور رسمی بررسی رفع حصر موسوی و کروبی صادر شد

به گزارش منابع مستقل و معتبر نزدیک به دبیرخانه شورای امنیت ایران گفته می شود در جلسه محرمانه اخیر این شورا اعضا و هیت رئیسه شورای امنیت با بررسی خارج از نوبت موضوع رفع حصر در دو هفته آینده موافقت کرده اند و این موضوع بدرخواست حسن روحانی بالاترین فرد حقوقی این شورا مطرح و به جریان افتاده است ..

همزمان در واکنش به این خبر طرفداران ادامه حصر که در سازمان اطلاعات سپاه پاسداران لانه کرده اند از هم اکنون شعارهائی بر ضد این خبر را در رسانه های همسو با خودشان به جریان انداخته اند و مانع برخورد مراجع با این موضوع شده اند .

پایان خبر