۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۸, یکشنبه

با مرکزیت قرارگاه عمار کميته بحران‌سازي بر عليه دولت روحانی تشکيل شده است.

بدون شك يكي از اهداف آنان اين است كه دولت آقاي روحاني كارنامه موفقي نداشته باشد. مي‌خواهند از روحاني كه هم در سياست خارجي توفيق بزرگي كسب كرده است و هم توانسته تا حدي بحران‌هاي اقتصادي را مهار كند يك چهره ناموفق نشان بدهند. آنها در تلاش هستند تا دولت را از صرافت جلوگيري از روند گذشته بيندازند و اجازه ندهند كه دولت سفره پر سودي را كه آنها در دولت گذشته براي خود فراهم كرده بودند برچيند.

دولت اين روزها با سرگرمي‌هايي كه مخالفانش برايش درست مي‌كنند سرگرم است. يك روز دلواپس هستند و روز ديگر 14 وزير به مجلس فرا مي‌خوانند. از هر فرصتي براي حمله به دولت استفاده مي‌كنند و خيال كوتاه آمدن هم ندارند. دولت اين روزها با حجم وسيعي از مخالفاني روبه‌رو است كه براي مخالفت در همه حوزه‌هايش مشغول برنامه‌ريزي هستند.

علي شكوري‌راد، فعال سياسي اصلاح‌طلب در مورد علت پديد آمدن اين دسته از مخالفان و رفتارهايشان می گوید .
باید روشن شود كه مخالفان در پي چه هستند و دولت بايد دربرابر آنها چه رفتاري داشته باشد.
 شكوري‌راد  معتقد است كه حجم بالاي مخالفت‌ها به دليل به خطر افتادن منافع مخالفاني است كه با برقراري يك انضباط مالي از سوي دولت يازدهم ايجاد شده است. او بر اين باور است كه رييس‌جمهور و وزرا در مورد فسادهاي به بار آمده از دولت قبلي اطلاع‌رساني كافي را صورت نداده‌اند. متن اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد:

امروز دولت با رفتارهاي متفاوتي از سوي مخالفانش روبه‌رو است. هر روز بهانه‌يي براي مخالفت با دولت دارند و به نظر مي‌رسد كه تلاش دارند براي دولت سرگرمي‌هاي زيادي ايجاد كنند تا دولت را از امور اصلي منحرف كنند. روزي با دلواپسي و روز ديگر با فراخواندن 14 وزير به مجلس براي پاسخگويي. فكر مي‌كنيد علت اين رفتارها چه باشد و آيا مخالفان دولت واقعا در حال انتقاد هستند؟

به هر حال در دولت گذشته براي كساني كه رابطه خوبي با آن دولت داشتند سفره‌يي پهن بوده است اما اين دولت با افرادي كه بر سر كار آورده و انضباط مالي‌اي كه برقرار كرده است باعث شده كه اين سفره برچيده شود و طبيعتا برخي افراد از اين شرايط ناراضي هستند و نارضايتي‌شان را به اين شكل بروز مي‌دهند. از مجموعه اقداماتي هم كه مي‌كنند، مي‌توان پي برد كه يك هسته يا كميته‌يي در حال سازماندهي و اجراي برنامه‌هايي براي بحران‌سازي عليه دولت و مشغول كردن دولت به امور جزيي است تا نتواند به كارهاي اصلي برسد.

پس فكر مي‌كنيد هدف اصلي‌شان منحرف كردن دولت باشد؟

بدون شك يكي از اهداف آنان اين است كه دولت آقاي روحاني كارنامه موفقي نداشته باشد. مي‌خواهند از روحاني كه هم در سياست خارجي توفيق بزرگي كسب كرده است و هم توانسته تا حدي بحران‌هاي اقتصادي را مهار كند يك چهره ناموفق نشان بدهند. آنها در تلاش هستند تا دولت را از صرافت جلوگيري از روند گذشته بيندازند و اجازه ندهند كه دولت سفره پر سودي را كه آنها در دولت گذشته براي خود فراهم كرده بودند برچيند.

پس يعني هدف اصلي‌شان از انتقاد، كمك به دولت نيست؟

به هيچ‌وجه! هدف انتقاد اگر بيان يك عيب يا نقص باشد و حسن‌نيت همراه آن باشد و از دولت بخواهند كه آن نقص را برطرف كند كه نعمت است و اگر همراه با حسن‌نيت نباشد و بخواهند كه دولت را به لحاظ سياسي تخطئه و منكوب كنند باز مي‌تواند قابل تحمل و يا قبول باشد اما از رفتارهاي مخالفان اين‌گونه برمي‌آيد كه آنان قصد دارند دولت را فلج كنند و يا به مسيري بكشانند كه خودشان مي‌خواهند و هدفشان صرفا حفظ منافع خودشان است. هيچ نيت درستي در كارشان ديده نمي‌شود.

از نظر شما دولت بايد چه رفتارهايي در برابر اين رفتار مخالفانش داشته باشد؟ فكر نمي‌كنيد كه رييس‌جمهور بيش از اندازه با آنان مماشات كرده است؟

به نظر من دولت بايد در برابر افراطيون پرهياهو محكم باشد. اتفاقا شخص رييس‌جمهور در مقابل آنان منفعل نشده و خوب عمل كرده است. او در سخنانش جواب بحران‌سازان را داده و تلاش كرده است كه آنان را ناكام بگذارد. در اين مسير برخي از وزرا رييس‌جمهور را همراهي كرده‌اند اما ظاهرا برخي ديگر از وزرا در اين مورد منفعل عمل كرده‌اند. اين در حالي است كه اين بخش از وزرا هم بايد با مخالفان جوساز دولت برخورد متناسب كنند.

يعني از نظر شما بخشي از وزرا آن‌گونه كه لازم است رييس‌جمهور را در اين مسير همراهي نكرده‌اند؟

نه. در دولت گذشته در غالب دستگاه‌ها نابساماني‌هاي مالي زيادي وجود داشته و روند كارها نادرست بوده است. در برخي از دستگاه‌ها فسادهاي بزرگي وجود داشته است كه اگر شمه‌يي از آنان از سوي وزرا بازگو شود پاسخ بسياري از مدعيان داده مي‌شود. در حال حاضر اين سوال مطرح است كه چرا برخي از وزرا به جاي افشا كردن چهره‌هايي كه غرض‌ورزانه به دولت حمله مي‌كنند در حال مماشات كردن با آنها هستند؟ بدون شك افرادي كه اين روزها بيشتر از سايرين سر و صدا مي‌كنند منافع‌شان بيشتر به خطر افتاده است.

پس مي‌توان اين‌گونه نتيجه گرفت كه يكي از دلايل اصلي رفتارهاي اين روزهاي مخالفان اين است كه از مشكلات و فسادهاي به بارآمده در دولت گذشته اطلاع‌رساني كافي صورت نگرفته است؟

دولت در مورد نابساماني‌هاي گذشته 10درصد هم اطلاع‌رساني نكرده و مسائلي كه بوده است را نگفته و شفاف‌سازي نكرده است. اگر شفاف‌سازي صورت مي‌گرفت ديگر با اين حجم از جوسازي و كارشكني‌هاي مخالفان دولت روبه‌رو نبوديم. در دوره گذشته فردي كه از يكي از سازمان‌هاي فرهنگي 500 ميليون تومان، براي ترويج اسلام در نشريه خود پول گرفته و هيچ حساب و كتاب پس نداده است حالا در صف اول غوغاسالاران قرار دارد. وزير مربوطه بايد بررسي كند كه اين پول چگونه خرج شده است؟ افرادي كه اين روزها دلواپس هستند و ادعاي نگراني براي عزت كشور مي‌كنند با رفتارهاي خودشان بيشترين لطمه را به عزت كشور و آبروي اسلام زده‌اند. بدون شك دولت مي‌تواند اين مسائل را مطرح كند تا مدعيان زياده‌خواه را بر سر جاي خود بنشاند. اما دولتيان در اين مورد اغلب سكوت كرده و نجابت به خرج داده‌اند.

فكر مي‌كنيد چرا دولت سكوت كرده است؟ مصلحت‌سنجي صورت گرفته يا آنكه شرايطي براي مطرح كردن آن وجود ندارد؟

من احساس مي‌كنم كه برخي از وزرا هنوز به خود نيامده‌اند و پيش خود تصور مي‌كنند كه اين مخالفان در مجلس هستند و ممكن است براي كار آنها مزاحمتي ايجاد كنند و به همين علت بيشتر مماشات مي‌كنند.

فكر مي‌كنيد اين ترديد وزرا به يك تحمل دوساله تا پايان دوره مجلس منتهي شود تا شايد با روي كار آمدن مجلس جديد شرايط براي دولت هم بهتر شود؟

من فكر مي‌كنم اگر اطلاع‌رساني درست صورت بگيرد اين‌گونه نمايندگان هستند كه بايد به فكر چگونه گذراندن دو سال باقي مانده خود باشند. اينها هستند كه بايد پاسخگوي اين حجم از فسادها در دولت گذشته باشند و بگويند كه چرا در برابر اين حجم از فسادهاي اقتصادي كه سر انسان از شنيدن ارقام آن سوت مي‌كشد نظارت موظف خود را انجام ندادند. بابك زنجاني تنها يك نمونه از اين موارد است. به عنوان مثال من خبر دارم كه يك فرد يا شركت در دولت گذشته براي وارد كردن يك ميليون و 800 هزار تن گندم، از دولت گذشته ارز دولتي گرفته اما حتي يك كيلو گندم هم وارد نكرده است. اين نمايندگان هستند كه بايد پاسخ دهند كه چرا در برابر اين فسادها هشت سال سكوت كرده بودند و اجازه داده‌اند ابعاد آنها اينقدر بزرگ بشود.

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۶, جمعه

ژنو 4 و توافق پنهانی فیمابین ایران و آمریکا جهت خنثی سازی فشار تندروهای دو طرف

ایران و شش قدرت جهانی پیشرفت اندکی در روند مذاکرات به منظور حل مجادله هسته ای ایران داشته اند. این را یک مقام عالی رتبه آمریکایی می گوید و به این ترتیب تردید ها در مورد چشم انداز دستیابی به توافق نهایی تا 29 تیرماه افزایش یافته است.این در حالی است که تهران نیز می گوید مذاکرات وین که از روز چهارشنبه آغاز شده، دشوار و کند بوده است.
پس از سه ماه مقایسه انتظارها به جای  مذاکره بر سر مصالحه احتمالی،هر دو طرف در حال نگارش متن پیش نویس توافق هسته ای نهایی هستند که می تواند به سال ها بن بست در مذاکرات هسته ای با ایران پایان داده و از بروز جنگ دیگری در خاورمیانه جلوگیری کند.
این احتمال وجود دارد که اظهارات مقامات آمریکایی و ایرانی به دلیل افزایش فشارها بر طرف مقابل باشد اما این یک واقعیت است که هنوز مشکلات عدیده ای در روند مذاکرات باقی مانده که اگر حل نشده باقی بمانند می توانند ریسک در خطر افتادن توافق هسته ای نهایی را به همراه داشته باشند و این یعنی فاجعه و شکست که هیچ یک از طرفین تصورش را هم نمی کنند.
 یک مقام آمریکایی در گفت و گو با رویترز خاطرنشان کرده است که مذاکرات دشوار و کند بوده و شکاف های بارزی وجود دارد. به گفته او ایران باید تصمیم های سختی بگیرد و غرب نیز از اینکه با توجه به زمان کوتاه باقی مانده، پیشرفت کمی صورت گرفته، نگران است ولی ایران عجله ای به خرج نمی دهد .
با این وجود فضای مذاکرات به اندازه ای تعاملی بوده است که ملاقات دیپلمات های ایرانی و آمریکایی بیش از 2 ساعت به طول بیانجامد. این نشست ها که زمانی غیر قابل تصور می نمود اکنون بین دو دشمن قدیمی به روالی عادی تبدیل شده است.
به گزارش این خبرگزاری انگلیسی، دیپلمات ها فاش کرده اند که برخی موانع در جریان سه دو مذاکرات قبلی ظهور کرد که از جمله آنها می توان به آینده راکتور آب سنگین اراک اشاره کرد. غرب ادعا می کند که این راکتور می تواند به ذخیره ای از پلوتونیوم برای ایران تبدیل شود که در ساخت سلاح هسته ای کارایی دارد . البته به نظر می رسد اکنون این موضوع به یکی از ساده ترین مسائل برای حل و فصل شدن تبدیل شده است.
یک مساله دیگر نیز مدت زمانی است که هرگونه محدودیت در برنامه های هسته ای ایران اجرا می شود. سرعت لغو تحریم ها و برنامه های موشکی ایران نیز از دیگر موارد مورد اختلاف نظر است . دیپلمات ها می گویند مواضع دو طرف همچنان در موضوعاتی نظیر ظرفیت اورانیوم غنی شده ایران از هم فاصله دارد. غرب از ایران می خواهد برنامه های غنی سازی خود را به عقب بازگرداند تا در صورت انحراف از مسیر صلح آمیز زمان بیشتری برای ورود به باشگاه هسته ای لازم باشد. اما تهران که همواره بر صلح آمیز بودن اهداف هسته ای خود تاکید دارد می گوید که از ذخایر اورانیوم برای مصارف غیر نظامی استفاده می کند.
این در حالی است که پس از سال ها درگیری بین ایران و غرب، پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ایران فرصت مغتنمی را برای بهبود روابط ایران با جامعه بین المللی پدید آورده است و آمریکا هم از این موضوع خشنود است . شکست مذاکرات هسته ای و حاصل نشدن توافق نهایی ، موضع دولت روحانی را تضعیف و در مقابل دست تندروهای منتقد دولت را بازتر می کند و در طرف مقابل هم اوضاع وخیمی را برای غرب بلحاظ موقعیت سوریه و همچنین روسیه و اوکراین رقم خواهد زد.
حمیدرضا ذاکری .

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۴, چهارشنبه

بابک زنجانی پدر خوانده را لو داد و دست مافیای پشت پرده غارت بیت المال را بر ملا نمود .


اطلاعات مهمی بدست ما رسیده و سعی می کنیم در حفظ منبع خبر تا حد امکان خودداری نمائیم ،  این اطلاعات پس از برگشتن نمایندگان سیاسی قضائی و اطلاعاتی ایران از پایتخت ترکیه  آنکارا و دیدار آنان با سران اطلاعاتی ترکیه و مراجع قضائی آن کشور می باشد که موارد اتهامی پولشئی و رشوه در بانکهای ترکیه و موارد آن را پیگیری می نموده اند و در نهایت در بین نامهای اقرار شده بوسیله رضا ضراب و رئیس هالک بانک نامی بعنوان پدرخوانده عملیات بنام محمدرضا باهنر بیرون آمده که سریحا اقرار به داشتن رابطه نا محسوس با این فرد نموده اند و همچنین در ایران هم اقرارات سریح بابک زنجانی که در نهایت پرونده او را پیچیده تر کرده است منجرب به اقرار ایشان به دریافت دستورات کامل از محمدرضا باهنر نائب رئیس مجلس در کلیه موارد و اطاعت کامل از فرامین ایشان و ملاقات محرمانه اش با احمدی نژاد در منزل خصوصی احمدی نژاد بهمراه محمدرضا باهنر نموده است .
این خبر در اسرع وقت با اطلاعات منحصر بفردی تکمیل خواهد شد .حمیدرضا ذاکری 



محمدرضا باهنر کیست :  متولد ۱۳۳۱(کرمان) و برادر نخست‌وزیر شهید، محمدجواد باهنر است.


وی دانش‌آموخته رشته مهندسی معماری از دانشگاه علم و صنعت تهران در مقطع کارشناسی و برنامه ربزی اقتصادی از دانشگاه علامه طباطبایی در مقطع کارشناسی ارشد است.

از سوابق مدیریتی باهنر می‌توان به معاون استاندار کرمان، دو دوره عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و نمایندگی ۶ دوره مجلس (دور دوم و هفتم از کرمان و ادوار ۳، ۴، ۵ و ۸ از تهران) اشاره کرد.

وی همچنین عضویت شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، دبیر کلی جامعه اسلامی مهندسین، نایب رییسی جبهه پیروان خط امام و رهبری، ریاست فراکسیون اصولگرایان مجلس هفتم، نایب رییسی فراکسیون اصولگرایان مجلس هشتم، عضویت بعنوان موسس شورای هماهنگی نیروهای انقلاب، مسئولیت تشکیلات استان تهران حزب جمهوری اسلامی، عضویت همزمان در ۲ کمیسیون زیربنایی و سیاسی- امنیتی مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضویت کمیسیون تدوین سند چشم انداز بیست ساله در مجمع تشخیص مصلخت نظام را در کارنامه فعالیت‌های سیاسی خود دارد.

همچنین از سوابق پارلمانی باهنر می‌توان به عضو هیات رییسه در دوره چهارم و پنجم، نایب رییس دوره هفتم و هشتم، عضویت در کمیسیون های عمران، اقتصاد، اجتماعی وکمیسیون تلفیق، نایب رییس و عضویت در کمیسیون بودجه و عضو ارشد فراکسیون اصولگرایان مجلس از دوره چهارم اشاره کرد

۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۰, شنبه

فیلم : خامنه ای مردم ایران را متوهم خطاب کرد ولی خبر نداشت که...

در گفتار تاریخی 29 خرداد 1388 در دانشگاه تهران بزرگترین افشاگری در طول تاریخ انقلاب اسلامی رخ داد و بوضوع مشخص گردید که رهبر مذهبی ایران سید علی خامنه ای جناح باز و دارای زاویه بسیار کج از زاویه نگاه کسی است که او را بدروغ بر تخت رهبری نشاند و بر ملا شدن این اختلاف نظر فیمابین هاشمی و خامنه ای در آن مقطع برای بسیار از غارتگران اموال بیت المال چراغ سبز و مجوز حمله و غارت بیشتر بیت المال گشت و 4 سال دیگر دزدان و غارتگران هوادر محمود احمدی نژاد که رئیس جمهور را وامدار و آبستن خود در انتخابات و تقلبات آن میدانستند در تمامی سطوح شروع به غارت و دزدی نمودند که بابک و بابک های زنجانی یک نمونه فاش شده از خلوار آن می باشند که دولت روحانی در حال دست و پنجه نرم کردن با آن است ولی در نهایت تمامی این دزدیها و غارتگریهای اموال بیت المال توانست به تمامی سیاسیون درون و بیرون کشور پیامی شفاف را برساند که نظر و منش و کردار و رفتار و سیاست رهبر ایران سید علی خامنه ای بعنوان ولی فقیه همطراز نظر و فرمان آیت الله خمینی نیست و آیت الله خامنه ای فردی پر خطا و شایسته رهبری نیست ، ولی کماکان هم دنیا و هم رجال سیاسی درون ایران این موضوع را بخاطر خطرات جانبی آن مسکوت نگهداشتن تا بتوانند راه چاره ای برای پس از خامنه ای و حیات کوتاه او پیدا کنند.
https://www.youtube.com/watch?v=0-QHDeF3cy4
خامنه‌ای در خطبه‌های نماز جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸:
من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلاف‏ نظر داريم، كه طبيعی هم هست؛ ولي مردم نبايد دچار توهم بشوند، چيز ديگری فكر كنند. البته بين ايشان و بين آقای رئيس جمهور از همان انتخاب سال ۸۴ تا امروز اختلاف‏ نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمينه‏ مسائل خارجی اختلاف‏ نظر دارند، هم در زمينه‏ نحوه‏ اجرای عدالت اجتماعی اختلاف‏ نظر دارند، هم در برخی مسائل فرهنگی اختلاف‏ نظر دارند؛ و نظر آقای رئيس جمهور (احمدی‌نژاد) به نظر بنده نزديك‌تر است.

۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۶, سه‌شنبه

انقلاب 1357 انقلاب اسلامی نبود

همن سیدی 

اگر فرضا انقلاب پنجاه وهفت، به جای بهمن‌ماه، در اردیبهشت یا خرداد همان سال روی می‌داد، ممکن بود بتوان آن را انقلابی اسلامی نامید.
اما به دلایلی که در ذیل درج می‌شود، آنچه در بهمن آن سال روی داد، با محوریت خواسته‌هایی اسلامی نبود و رهبریت آن هم به عهده روحانیت نبود.
غالبا این اشتباه به صورت عمدی از سوی تاریخ‌نگاران وابسته به حاکمیت ایران القا می‌شود.
آنها نه تنها تاریخ مبارزات علیه حکومت شاه را حدالامکان، در مبارزات جریانات اسلامی وابسته به روحانیت خلاصه می‌کنند، بلکه حرکتهای اعتراضی منتهی به انقلاب را هم، از دیماه پنجاه و شش تا بهمن پنجاه‌ و هفت، به صورت مجموعه حرکتهایی بدون وقفه و همچنین، خیزشی بدون تغییر در محتوی و ماهیت آنها، نشان می‌دهند.
در این مجال، فرصت بررسی کارنامه همه جریانات سیاسی مخالف حکومت پهلوی نیست که اتفاقا اکثر آنها جریاناتی غیر مذهبی، یا مذهبی غیر وابسته به روحانیت بودند.
همچنین به بررسی ریشه‌های انقلاب از سالهای پس از کودتای بیست و هشت مرداد و حتی مقاطع دورتر هم پرداخته نمی‌شود.
بلکه در این نوشته سعی می‌شود به اختصار به رویدادهای سیزده ماه منتهی به انقلاب پرداخته و نشان داده شود که اولا: این حرکتهای اعتراضی، بر خلاف آنچه غالبا تصور می‌شود، بی‌وقفه و در ادامه هم نبوده‌‌اند، بلکه به دو دوره کاملا جدا از هم با فاصله زمانی نسبتا زیاد تقسیم می‌شوند.
دوما: اهداف، نحوه شکل‌گیری و اجزای تشکیل‌دهنده اعتراض‌های دوره اول، یعنی دیماه پنجاه‌ و شش تا فروردین پنجاه‌ و هفت، با دوره دوم آن کاملا متفاوت بود که از مرداد همان سال آغاز شد و نهایتا به انقلاب بهمن پنجاه‌ و هفت انجامید.

اعتراضهایی که به انقلاب نیانجامید و خاموش شد

سه حرکت اعتراضی با فاصله زمانی مشخص، در چهلم همدیگر، در قم و تبریز و تهران روی داد. از شانزدهم دیماه پنجاه و شش تا دهم فروردین پنجاه‌ و هفت.
حرکت نخست، در اعتراض به نامه توهین آمیز نسبت به روح‌الله خمینی در قم روی داد و شماری در پی سرکوب آن، جان باختند. دو حرکت دیگر هم، در یادبود چهلم جانباختگان رویدادهای قبل از خود شکل گرفتند.
اما به همان اندازه که شهرهایی که حرکتهای اعتراضی در آن شکل می‌گرفتند، بزرگتر می‌شدند، به گونه‌ای کاملا برعکس، حجم اعتراضات و میزان انعکاس آن، کاهش می‌یافت و کوچکتر می‌شد.
رویداد بیست و نه بهمن تبریز، ابعادی کوچکتر از اعتراضات قم داشت و رویداد دهم فروردین تهران هم، بسیار کم سرو صداتر از هر دو مورد قم و تبریز بود.
البته در هر سه حرکت فوق، روحانیون و شخص خمینی، نقش موثری داشتند و به غیر از محوریت آنها در مدیریت و سازماندهی اعتراضات، ترکیب اصلی اعتراض‌کننندگان را هم روحانیون یا مذهبی‌های وابسته به آنها شکل می‌دادند.
اگر این سه حرکت به نتیجه‌ای مشابه بهمن پنجاه‌ و هفت ختم می‌شد، می‌بایست آن را انقلابی اسلامی با رهبریت و محوریت اسلام و روحانیون نامید.
اما همان‌طور که اشاره شد، این سه حرکت نه تنها به انقلاب یا اعتراضاتی سراسری تبدیل نشدند، بلکه حتی در حد ابعادی کوچکتر از آخرین مورد هم، تداوم نیافتند.
تمام تلاش روحانیون برای گرامیداشت قربانیان تجمع تهران به شکست انجامید.
آنها ضربه نهایی را زمانی خوردند که مشهد، به عنوان دومین شهر مذهبی ایران، در اردی‌بهشت همان سال، شاهد استقبالی شاهانه از محمدرضاشاه بود.
اینکه این استقبال مشهدی‌ها، چه اندازه حکومتی و سازمان‌داده شده از بالا بوده، هیچ واقعیتی را از پایان شکست آمیز سه حرکت قم و تبریز و تهران تغییر نمی‌دهد.
ده‌ها هزار نفر- که در تصاویر تلویزیونی، به صورت صدها هزار نفر نشان داده شدند- امکان نمایشی بزرگ از قدرت را در مشهد، برای شاه ایران فراهم کردند.
وضعیت در ماههای بعدی برای کسانی که به تداوم اعتراضات امید بسته بودند، بدتر هم شد.
در خرداد ماه، فضا بسیار آرام تر هم شده بود و اکثر مردم، پای تلویزیون نشسته بودند و مسابقات جام جهانی را نگاه می‌کردند که ایران برای اولین بار در آن حضور داشت.
در تیرماه هم، چند فیلم جنجالی و متفاوت، اکثر مردم مناطق شهری را به سینماها کشانده بود و سلیقه‌های مختلف ایرانیان را راضی کرده بود. مملکت مجددا کاملا آرام شده بود.
در این مقطع بود که خمینی متوجه شد که روحانیون به تنهایی، نیروی لازم برای سازماندهی مردم و رهبری یک انقلاب را ندارند و آن طیف محدودی هم که در حرکتهای اولیه نقش داشتند، یا مرعوب شده‌اند یا دیگر انگیزه‌ای برای تداوم اعتراضات ندارند.

آغاز اعتراضهایی ائتلافی، برای اهدافی ائتلافی

در اواخر مردادماه، آیت الله خمینی با انتشار اعلامیه‌ای، اینبار همه جریانات سیاسی مخالف حکومت را به وحدت و همکاری فرا خواند و صراحتا از ‘تمامی جریانات، احزاب، و روشنفکران’ خواست که اختلافهایشان را کنار بگذارند و باهم به مبارزه علیه شاه بپردازند.
جالب آنکه چه در این اعلامیه و چه در مواضع بعدی‌اش، نه تنها هیچ جایگاه خاصی برای خودش یا بقیه روحانیون در نظر نمی‌گرفت، که تنها نقش یک هماهنگ‌کننده را برای خودش قائل بود.
او در مصاحبه‌ای با حسنین هیکل در پاریس، حتی به صراحت از کاشانی انتقاد کرده بود که چرا در دوران مصدق حاضر به پذیرفتن سمت حکومتی شده بود و ریاست مجلس را به عهده گرفته بود.
او انتقاد خود را از کاشانی چنین فرموله کرده بود: “به جای آنکه سیاسیون را دینی کند، دینی‌ها را سیاسی کرد”.
واضح تر از این نمی‌شد به ملی‌ها، چپ‌ها، نهضت‌آزادی‌ها، مجاهدین، چریکها و حتی جریانات سیاسی کردستان که سالها بود در تبعید به سر می‌بردند، هم پیام وحدت، و هم ضمانت عدم دخالت روحانیون در سیاست را داد.
پس از آن بود که از اواخر مردادماه، مجددا دور جدید و متفاوتی از اعتراضات آغاز شد که نه در حجم و ابعاد، و نه در محتوی و ترکیب اجزای تشکیل‌دهنده، قابل مقایسه با سه حرکت قبلی نبود.
اگر در مرحله اول حرکتها دو رویداد غیر سیاسی، به فروکش کردن اعتراضات کمک کرده بود، در این مرحله، برعکس، دو حادثه ظاهرا غیرسیاسی به تشدید اعتراضات انجامید.
آتش‌سوزی سینما رکس و زلزله طبس، بر خشم و نارضایتی‌ها افزود. اولی انگشت اتهام و توطئه را به سوی حکومت نشان داد و دومی، بر بی‌کفایتی و بی‌مسئولیتی آن، در قبال جان مردم تاکید کرد.
در نهایت با پیوستن همه جریانات سیاسی به اعتراضات، (حتی جریانات اصلاح‌طلبی که قبلا تنها خواستار اجرای قانون اساسی مشروطه بودند) مرحله دوم اعتراضات، به انقلاب و سرنگونی حکومت پهلوی ختم شد.
اما اکنون این سوال مطرح است که آیا انقلابی با چنین مشخصات و ترکیبی را، می‌توان انقلابی اسلامی دانست؟
آیا تفاوتی بین اعتراضاتی که در واکنش به توهین به یک فرد روحانی توسط روحانیون دیگر صورت می‌گیرد و نهایتا فروکش می‌کند، با اعتراضات وسیع و منسجمی که توسط طیفهای متنوع سیاسی، برای سرنگونی یک رژیم سیاسی صورت می‌گیرد، وجود ندارد؟
همانطور که اشاره شد، هدف از این نوشته بررسی ریشه‌ای انقلاب بهمن پنجاه‌ و هفت نبوده و تنها به تفکیک دو دوره مختلف اعتراضی پرداخته که در این سالهای اخیر، تلاش بسیاری صورت گرفته تا به صورت مجموعه‌ای منسجم، هم‌امتداد، بدون هیچ تفاوتی در ماهیت و ترکیب، و مخصوصا دارای انگیزه‌ و اهداف یکسان معرفی شود.
با پذیرفتن این تفکیک، اینبار بهتر می‌توان به تحلیل انقلاب پنجاه و هفت پرداخت و علت همراهی طیفی از جریانات غیر مذهبی با روحانیون را حتی تا چند سال پس از انقلاب دریافت.
همه جریاناتی که با حکومت جدید همکاری کردند، دیر یا زود از این همراهی بریدند، اما سهم خود را در به قدرت رساندن روحانیون، تاکنون هم نتوانسته‌اند پس بگیرند.

۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۵, دوشنبه

شورای عالی امنیت ملی ایران ، رئیس سازمان انرژی اتمی دولت احمدی نژاد را ممنوع الخروج نمود

امروز دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 طی حکمی محرمانه و ارسال آن بوسیله دبیرخانه این نهاد امنیتی  و ابلاغ آن به سازمان انرژی اتمی ایران و دوائر دولتی طبقه بندی شده آقای فریدون عباسی دوانی را که از اعضای رسمی سپاه پاسداران می باشد و همچنین رئیس سازمان انرژی اتمی دولت احمدی نژاد بوده  و از او بعنوان مهره سرخود  و عامل آزمایشات محرمانه چاشنی نوترونی در سایت هسته ای "پارچین" نام برده می شود که این منطقه پس از افشا شدن بوسیله وزارت دفاع ایران و کمک روسیه پاکسازی کامل شده است.
دلیل این حکم شورای عالی امنیت ملی که تا این لحظه بعنوانی حکمی محرمانه تلقی می گردد هنوز مشخص نشده ولی منابع خبری از درون کشور اقدامات اخیر و همسوئی فریدون عباسی را با گروهی از جبهه تندرو رژیم می دانند و امکان سوء استفاده از اطلاعات ایشان را در راستای وارد نمودن ضربه به گفتگوهای هسته ای ذکر کرده اند و متذکر شده اند که فریدون عباسی دوانی همیشه پس از ترور ناموفق که بر علیهش اتفاق افتاد همیشه مورد سوء ذن وزارت اطلاعات ایران و اداره ضد جاسوسی وزارت بوده است و به همین دلیل از ایران ممنوع الخروج شده است .